جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای انسیه نوروزی

انسیه نوروزی، فیروزه مصطفوی، اکبر حسن زاده، میترا مودی، غلامرضا شریفی راد،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: در مطالعات گوناگون نشان داده شده است که کیفیت زندگی زنان، به دنبال وقوع یائسگی دست‌خوش تغییرات اساسی می‌گردد. عوامل متعددی از قبیل عوامل روانی- اجتماعی با کیفیت زندگی در دوران یائسگی مرتبط هستند. هدف این مطالعه بررسی برخی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی زنان یائسه اصفهانی بر اساس مرحله تحلیل رفتاری الگوی پرسید است. روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی و از طریق نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای در میان ۲۰۰ زن یائسه سالم شهر اصفهان اجرا گردید. اطلاعات مورد نیاز توسط دو پرسش‌نامه معتبر و پایا جمع‌آوری گردید (یک پرسش‌نامه کیفیت زندگی و پرسش‌نامه دیگر عوامل مربوط به سازه تحلیل رفتاری الگوی پرسید را می‌سنجید). تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق نرم‌افزار ۱۸ SPSSو با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی صورت گرفت. یافته‌ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه ۷۷/۴ ± ۷۴/۵۵ سال و میانگین سن وقوع یائسگی ۵۶/۳ ± ۲۰/۵۰ سال به دست آمد. ۵/۳۰ درصد افراد مورد بررسی بی‌سواد بودند. ۵ درصد از آن‌ها نیز تحصیلات دانشگاهی داشتند. در ضمن ۸۱ درصد زنان متأهل و ۹۰ درصد آن‌ها خانه‌دار بودند. آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی مثبت و معنی‌داری بین کیفیت زندگی با نوع نگرش نسبت به پدیده یائسگی، خودکارآمدی درک‌شده، عوامل قادرساز و تقویت‌کننده نشان داد. همچنین کیفیت زندگی زنان یائسه با سن، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و وضعیت اشتغال آن‌ها ارتباط معنی‌داری داشت. در ضمن این آزمون، ارتباطی میان کیفیت زندگی با آگاهی نسبت به یائسگی نشان نداد. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه پیشنهاد می‌شود که فراهم‌کنندگان خدمات سلامتی، بایستی علاوه بر فراهم کردن آگاهی‌های لازم در مورد یائسگی، نسبت به خلق گروهای حمایتی برای ایجاد نگرش مثبت و ارتقای رفتارهای سالم‌تر در زنان یائسه همکاری نمایند.   واژه‌های کلیدی: کیفیت زندگی، یائسگی، تحلیل رفتاری، الگوی پرسید
انسیه نوروزی، نیره کثیری دولت دولت‌آبادی، احمدعلی اسلامی، اکبر حسن‌زاده، سهیلا داوری،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

یائسگی یکی از مراحل انتقال طبیعی رشد است که در زندگی هر زنی با افزایش سن، روی می‌دهد. زنان در طی دوران یائسگی، تغییرات جسمی، ذهنی، اجتماعی و روانی خاصی را تجربه می‌کنند. آشنایی با این تغییرات و درک دلایل آن به زنان کمک می‌کند تا با آمادگی بیشتری خود را با این تغییرات تطبیق دهند. آموزش بهداشت یکی از مهم‌ترین راه‌های توانمندسازی زنان است. اولین گام در هر آموزشی شناخت، تجزیه و تحلیلِ آگاهی و نگرش افراد مطالعه است. هدف این مطالعه، بررسی آگاهی و نگرش زنان نسبت به پدیده یائسگی است.  روش‌کار: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی ۴۰۰ زن ۴۵-۴۰ ساله غیر یائسه و سالم‌‌ تحت پوشش مراکز بهداشتی– درمانی شهری انجام شد. نمونه‌ها بر اساس نمونه‌گیری طبقه‌ای، انتخاب شدند. پس از کسب رضایت، وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ای مشتمل بر سه بخش اطلاعات جمعیت‌شناختی، سؤالاتی جهت سنجش آگاهی و سؤالات بررسی نگرش بود. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS و به وسیله آزمون‌های همبستگی پیرسون، همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس و t-test مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی افراد تحت مطالعه ۷۶/۱۰ ± ۵۷/۶۳ و میانگین نمره نگرش آن‌ها ۷۳/۱۲ ± ۲۱/۶۱ بود. در این مطالعه میزان آگاهی ۸/۰ درصد نمونه‌ها ضعیف، ۶۸ درصد متوسط و ۵/۳۸ درصد خوب به دست آمد. در ضمن ۵/۸۱ درصد زنان نسبت به پدیده یائسگی نگرش مثبت داشتند. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که میان آگاهی و نگرش زنان تحت مطالعه، ارتباط معنی‌داری وجود ندارد. آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که آگاهی و نگرش با وضعیت اقتصادی و سطح تحصیلات رابطه معنی‌داری دارد. نتیجه‌گیری: فراهم نمودن دسترسی بیشتر به اطلاعات و برقراری حمایت، گام‌هایی ضروری برای ارتقای سلامت زنان در طی سال‌های یائسگی می‌باشد. واژه‌های کلیدی: یائسگی، آگاهی، نگرش.
میترا مودی، انسیه نوروزی، محسن رضائیان، فیروزه مصطفوی، غلامرضا شریفی راد،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان شایع‌ترین سرطان برای زنان در سراسر دنیا به شمار می‌رود که در صورت تشخیص در مراحل‌ اولیه، قابل کنترل می‌باشد. ماموگرافی دقیق‌ترین روش برای تشخیص زودرس سرطان پستان است. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه اثربخشی سه روش مختلف آموزشی بر میزان آگاهی و باورهای بهداشتی زنان بالای ۴۰ سال شهر اصفهان نسبت به انجام رفتار غربالگری ماموگرافی پرداخت. روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعه‌ای و تجربی بود که به صورت مبتنی بر جمعیت در میان ۹۶ نفر از زنان بالای ۴۰ سال شهر اصفهان انجام شد. این زنان به طور تصادفی در ۳ گروه مداخله آموزشی (آموزش گروهی همراه با کتاب، آموزش گروهی و ارسال پستی کتاب) قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسش‌نامه‌ای شامل سه بخش مشخصات فردی، سؤالات آگاهی و سؤالات مربوط به سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی (بر اساس پرسش‌نامه مدل اعتقاد بهداشتی Champion) می‌شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۱۸ و از طریق آمار توصیفی و تحلیلی ۲c، ANOVA و Paired t در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ = α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: قبل از مداخله آموزشی اختلاف معنی‌داری در میانگین نمرات آگاهی و سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی بین سه گروه مورد مطالعه وجود نداشت؛ در حالی که سه ماه بعد از مداخله اختلاف معنی‌داری در میانگین نمرات آگاهی و سازه‌های مدل بین سه گروه مورد مطالعه مشاهده شد. همچنین آزمون‌های آماری اختلاف معنی‌داری بین میانگین نمرات آگاهی و اغلب سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی در هر یک از گروه‌های مورد مطالعه، قبل و سه ماه بعد از مداخله نشان دادند (۰۰۱/۰ £ P). نتیجه‌گیری: در میان روش‌های مورد بررسی در این مطالعه، آموزش گروهی توأم با کتاب نسبت به دو روش دیگر تأثیر بیشتری بر افزایش آگاهی، حساسیت، شدت درک شده و منافع درک شده ماموگرافی و نیز کاهش موانع درک شده ماموگرافی داشت. این مسأله لزوم توجه به طراحی برنامه‌های آموزشی ترکیبی را می‌رساند. واژه‌های کلیدی: مداخله آموزشی، مدل باور بهداشتی، ماموگرافی
انسیه نوروزی، غلامرضا شریف‌زاده، مرضیه ترشیزی، فاطمه گندمی، علی یوسف‌زاده، حکیمه ملاکی مقدم، نرگس گندمی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: دوران بارداری به عنوان یکی از مهم‌ترین دوره‌های زندگی زنان، با تغییرات فیزیکی، روانی و اجتماعی خاصی همراه است، اما این تغییرات همیشه مطلوب نبوده و گاهی باعث نگرانی و اضطراب مادر می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین پیش‌بینی کننده‌های اضطراب بارداری و زیرمقیاس‌های آن در زنان باردار شهر بیرجند انجام شد.روش‌ها: مطالعه جاری توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۹۵ بر روی ۳۸۰ مادر باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بیرجند انجام گرفت. نمونه‌گیری به روش چندمرحله‌ای تصادفی انجام شد. از پرسش‌نامه اطلاعات فردی و سوابق بارداری، پرسش‌نامه اضطراب بارداری Vandenberg و پرسش‌نامه رضایت زناشویی MSQ (Marital satisfaction questionnaire) برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS با استفاده از آزمون‌های آنالیز کوواریانس یک متغیره و چند متغیره تحلیل گردید.یافته‌ها: میانگین نمره اضطراب بارداری ۱۳/۱ ± ۷۸/۳ (دامنه تغییرات ۷-۱) بود و نشان داد که ۵۴ درصد از مادران اضطراب را در بارداری تجربه می‌کردند. متغیرهای تعداد فرزند، رضایت زناشویی، جنسیت جنین، خواسته بودن جنس جنین در مجموع ۷/۱۷ درصد از تغییرات اضطراب بارداری را پیش‌بینی کرده بودند. متغیرهای سن مادر، بارداری خواسته، تحصیلات مادر و همسر، وضعیت اشتغال مادر و همسر، هفته بارداری و درآمد خانوار پیش‌بینی کننده اضطراب بارداری کل نبود.نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای اضطراب بارداری، پیشنهاد می‌شود که کارشناسان سلامت با در نظر گرفتن متغیرهای پیش‌بینی فوق، مادران باردار پرخطر را از نظر وضعیت روانی مورد غربالگری قرار دهند تا در صورت لزوم تحت مداخلات آموزشی و روان‌شناختی قرار گیرند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله تحقیقات نظام سلامت می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Health System Research

Designed & Developed by: Yektaweb