۴ نتیجه برای حجازی
فریدخت یزدانی، شیرین حجازی، محمود محمودی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده مقدمه: کنش شغلی، علایم جسمی یا روانی ناشی از دریافت یک تنشزا در محیط کار است که فرد در مقابله با آن تنشزا از منابع سازگاری استفاده مینماید. بنابراین با شناسایی نوع تنش، اقدامات آموزشی در جهت کاهش یا حذف هر گونه اثرات آسیب بهداشتی باید انجام گیرد. در این بین، عوامل رفتاری میتوانند به صورت بالقوه در پیشبرد آموزش و بهداشت مؤثر باشند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط کنش شغلی و رفتارهای بهداشتی کارکنان منطقه چهار دانشگاه آزاد اسلامی انجام شده است. روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی است که در بین ۱۹۷ نفر از کارکنان دانشگاههای آزاد منطقه چهار که به طور تصادفی خوشهای انتخاب شده بودند، انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای بود که توسط کارکنان تکمیل گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که بین کنش شغلی و رفتارهای بهداشتی از قبیل رژیم غذایی (۰۰۱/۰ ≤ P)، خواب (۰۰۳/۰ ≤ P) و عواملی نظیر میزان درآمد ماهانه (۰۱/۰ ≤ P) ارتباط معنیداری وجود داشت. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیان داشت کنش شغلی، تأثیر بالقوه زیادی بر روی بهداشت کارکنان دارد و حایز اهمیت میباشد. در نظر گرفتن راه کارهایی برای ارتقای بهداشت محل کار میتواند به طراحی مجدد مشاغل، کاهش تقاضاهای روان شناختی در شغل و افزایش قدرت تصمیمگیری در کارکنان بیانجامد. واژههای کلیدی: کنش شغلی، رفتارهای بهداشتی، کارکنان
سید ناصر حجازی،
دوره ۹، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: از آن جایی که باروری پدیده اجتماعی است، مشکلات و عوامل متفاوت ومتنوعی وجود دارد که میتوانند آن را تحت تأثیر قرار داده و آن را کنترل نمایند. اشتغال زنان از جمله عوامل تأثیرگذار بوده و تمایل زنان به باروری را از لحاظ اجتماعی واقتصادی تحت الشعاع خود قرار میدهد. روشها: این پژوهش به روش پیمایشی در شهر اصفهان و شهرستانهای کاشان، نجفآباد، سمیرم و گلپایگان صورت گرفت، اطلاعات مورد نیاز از تعداد ۶۱۰ نمونه شامل زنان ازدواج کرده و شاغل دارای یک فرزند ۱۵-۴۹ ساله از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفا کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت .سپس با نرمافزارSPSS نسخه ۱۹ تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: بیشتر جمعیت مورد بررسی در پایگاه اجتماعی و اقتصادی متوسط قرار داشتند. بیشتر پاسخگوها در سنین ۲۰-۲۴ ساله و همسران آنها در سنین ۲۵-۲۹ سال قرار داشتند. تحصیلات افراد شرکت کننده در این مطالعه بیشتر در حد لیسانس بود بیشتر آنها دارای فرزندانی کوچکتر از ۴ سال بودند و تعداد فرزند مطلوبشان دو فرزند بوده است. اکثر آنها تمایل به داشتن فرزند دوم بودندو اعتقاد داشتند بهتر است زوجین دارای دو فرزند باشند. تحصیلات، سن زنان، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، اعتقادات مذهبی، ترجیح جنسی و رتبه شغلی مادران بر تمایل به داشتن فرزند دوم موثر بود (۰۰۱/۰>P ) و تنها متغیر ترجیح جنسی تأثیری بر تمایل به داشتن فرزند دوم نداشت (۱۹۳/۰=P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق میتوان گفت همچنان تمایل به داشتن فرزند دوم در بین زنان شاغل زیاد است. مهمترین عاملی که باعث تمایل و تقاضای برای داشتن فرزند دوم شده تنها نبودن، فرزند اول بوده است. بیشتر زنان در سنین زیر سی سال فرزند اول خود را به دنیا میآورند و تعداد فرزند مطلوب برای این زنان دو فرزند است. واژههای کلیدی: اشتغال، باروری، فرزند دوم، زنان شاغل
فرانک روانمهر، محمد علی چیتساز، ناصر حجازی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: مدرسه بعد از خانواده دومین نهادی است که کودک به خاطر فراگرفتن و آموختن در سطح گستردهتر به آن قدم میگذارد. کودکان و نوجوانان آیندهسازان کشور هستند و سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان تضمینکننده سلامت حال و آینده جامعه است. با توجه کردن به بهداشت این گروه، میتوان گام بزرگی در پیشگیری از بیماریها در سنین بالا که هزینههای زیادی را بر جامعه تحمیل میکند، برداشت. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، ارزیابی نقش آموزشهای بهداشتی در ارتقای سلامت دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی شهر اصفهان از دیدگاه مربیان بهداشت مدارس بود.
روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، از بین مربیان بهداشت شاغل در مدارس مقطع ابتدایی دخترانه ناحیه ۵ شهر اصفهان در سال ۱۳۹۷، ۶۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته شامل سؤالاتی در حیطههایی از جمله بهداشت فردی، بهداشت عمومی، سلامت روانی، توانمندی دانشآموزان و جایگاه مربیان بهداشت مدارس در بین دانش آموزان بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای ضریب همبستگی Pearson، Spearman و t در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ۱۵/۲۵ درصد مربیان بهداشت مدارس مجرد و ۸۴/۷۵ درصد متأهل و ۷۱/۲ درصد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی بودند. ارتباط معنیداری بین میزان تأثیر آموزشهای بهداشتی در حیطههای سلامت روانی، بهداشت فردی و بهداشت عمومی وجود داشت (۰/۶۰۷ = r، ۰/۰۰۱ > P). بین متغیرهای حیطههای سلامت روانی با بهداشت فردی نیز ارتباط معنیداری مشاهده شد (۰/۵۲۶ = r، ۰/۰۰۱> P).
نتیجهگیری: آموزش بهداشت به دانشآموزان در مدارس توسط مربی بهداشت، بر ارتقای سطح بهداشت فردی، بهداشت عمومی و سلامت روانی دانشآموزان مؤثر است. هرچه آموزههای بهداشتی و زمان معاینههای دورهای بیشتر باشد، میزان تأثیر آن بر توانمندی دانشآموزان افزایش خواهد یافت. همچنین، برخورداری دانشآموزان از راهنماییهای بهداشتی، به تأمین سلامت و شکوفایی استعدادهای آنان در زمینههای جسمی و روانی کمک میکند. نتایج بیانکننده نقش کلیدی مربیان بهداشت در حفظ و ارتقای سلامت در جامعه میباشد.
فرانک روانمهر، محمد علی چیتساز، ناصر حجازی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: مدرسه دومین نهادی است که کودک برای یادگیری در سطح گستردهتر به آن قدم میگذارد. حفظ سلامت جسمی، روانی و اجتماعی کودکان و نوجوانان به عنوان آیندهسازان کشور، بسیار مهم میباشد. بهبود شرایط زندگی این گروه میتواند گام بزرگی در سلامت جامعه و پیشگیری از بیماریهای سنین بالاتر و صرفهجویی در هزینههای درمانی باشد. بنابراین، آموزش بهداشت در کلیه مقاطع تحصیلی مدارس به ویژه ابتدایی و راهنمایی، در ارتقای سلامت دانشآموزان و جامعه نقش مهمی دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان تأثیر آموزش اصول بهداشتی ارایه شده توسط مربیان بهداشت مدارس بر عملکرد دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی شهر اصفهان بود.
روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۱۹۴ نفر از دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در سنین ۸ تا ۱۲ سال به صورت تصادفی ساده از مدارس مقطع ابتدایی دخترانه ناحیه ۵ شهر اصفهان و ۶۰ نفر مربی بهداشت به صورت سرشماری در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ انتخاب شدند. ابزار تحقیق، دو پرسشنامه محقق ساخته شامل سؤالاتی در حیطههای بهداشت فردی، معاینات دورهای، سلامت روانی دانشآموزان و توانمندی دانشآموزان بود. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی، آزمون ضریب همبستگی Pearson، Spearman و t در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بین توانمندسازی دانشآموزان با میزان رعایت اصول بهداشت فردی (۵۸۵/۰ = r، ۰۰۱/۰ > P)، بهداشت عمومی (۰/۵۰۳ = r، ۰/۰۰۱ > P)، سلامت روانی (۰/۳۰۴ = r، ۰/۰۱۸ = P) و دفعات معاینات دورهای (۰/۲۶۶ = r، ۰/۰۴۴ = P) ارتباط معنیداری وجود داشت. بین آموزش مباحث بلوغ با رعایت بهداشت فردی (۰/۵۸۵ = r، ۰/۰۰۱ > P)، بهداشت عمومی (۰/۶۰۹ = r، ۰/۰۰۱ > P)، سلامت روانی (۵۰۳/ ۰= r، ۰/۰۱۸ = P)، ارتباط با مربی (۰/۲۶۱ = r، ۰/۰۵ = P) معاینات دورهای (۰/۳۱۷ = r، ۰/۰۱۵ = P) و توانمندی دانشآموزان (۰/۵۴۹ = r، ۰/۰۰۱> P) ارتباط معنی داری مشاهده گردید.
نتیجهگیری: آموزشهای بهداشتی در مدارس، بر ارتقای سطح بهداشت فردی، بهداشت عمومی و سلامت روانی دانشآموزان مؤثر است و هرچه دانشآموزان تحت تأثیر آموزههای بهداشتی قرار گیرند و زمان معاینات دورهای بیشتر باشد، بر توانمندی دانشآموزان در رعایت اصول بهداشتی فردی و عمومی در جامعه اثر بیشتری خواهد داشت. نتایج بیانگر مؤثر بودن آموزشهای بهداشتی مدارس در افزایش آگاهی و بهبود نحوه عملکرد دانشآموزان در زندگی خود و خانواده بود.