جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای سلحشوری

لیلی ربیعی، احمد علی اسلامی، رضا مسعودی، آرش سلحشوری،
دوره ۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: از ویژگی‌های دوره نوجوانی می‌توان به شکل‌گیری و رشد عاطفی، اجتماعی و شناختی اشاره کرد. در این دوره، نوجوان در وضعیتی بین دو مرحله کودکی و بزرگسالی و زیر فشار و انتظارات این وضعیت پیچیده و مبهم قرار می‌گیرد. حالت هیجانی در دوره بلوغ غنی‌تر می‌گردد و گاهی به صورت حساسیت و هیجان شدید در می‌آید؛ به طوری که زودرنجی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری در بیشتر نوجوانان به چشم می‌خورد. جرأت‌ورزی یک شیوه مداخله ساخت یافته است که از آن برای بهبود اثربخشی روابط اجتماعی استفاده می‌شود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه جرأت‌ورزی بر استرس، اضطراب و افسردگی دانش‌آموزان دبیرستانی انجام شد. روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه مداخله‌ای نیمه تجربی است که در سال تحصیلی ۹۰-۱۳۸۹ در دبیرستان‌های شهر اصفهان صورت گرفت. در این پژوهش ۱۲۶ دانش‌آموز پایه دوم متوسطه در دو گروه آزمون (۶۳ نفر) و گروه شاهد (۶۳ نفر) انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه اطلاعات دموگرافیک، پرسش‌نامه‌های جرأت‌ورزی Gambrill و Richey و ۲۱DASS بود. برنامه جرأت‌ورزی طی ۷ جلسه به گروه آزمون آموزش داده شد و پس از ۸ هفته در دو گروه پس آزمون گرفته شد. سپس تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده ازآزمون‌های آماری Independent t، آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات، ۲c و Mann-Whitney صورت گرفت. یافته‌ها: با توجه به یافته‌های به دست آمده، آزمون آماری ۲c و Mann-Whitney اختلاف معنی‌داری را از نظر متغیرهای دموگرافیکی بین دو گروه آزمون و شاهد نشان نداد. آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات نشان داد که بین میانگین نمره جرأت‌ورزی قبل، بلافاصله و ۳ ماه پس از مداخله در گروه شاهد اختلاف معنی‌داری وجود نداشت. همین آزمون میانگین نمره جرأت‌ورزی در گروه مورد را در زمان‌های مختلف دارای اختلاف معنی‌دار نشان داد (۰۰۲/۰ P =). همچنین آزمون Independent t نشان داد که میانگین نمره اضطراب و استرس در زمینه جرأت‌ورزی دانش‌آموزان در دو گروه قبل از مداخله اختلاف معنی‌داری نداشتند، اما بلافاصله و ۲ ماه بعد از آموزش میانگین نمره اضطراب در گروه مورد به طور معنی‌داری بیشتر از گروه شاهد بود. در مورد نمره افسردگی در زمینه جرأت‌ورزی در دانش‌آموزان، آزمون Independent t قبل از آموزش در دو گروه اختلاف معنی‌داری را نشان نداد. بعد از آموزش با وجود کاهش نمره افسردگی در گروه مورد، این اختلاف معنی‌دار نبود (۰۹/۰ P =). نتیجه‌گیری: نتایج حاصل نشان داد که اجرای برنامه‌های جرأت‌آموزی در دانش‌آموزان سنین دبیرستانی منجر به کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی آنان می‌شود. با توجه به این که سنین دبیرستان یکی از حساس‌ترین سنین دوران زندگی هر فردی است و با توجه به ماهیت این گونه برنامه‌ها که در عین ارزان و ایمن بودن، کارا و اثربخش نیز می‌باشند، اجرای آن را در جهت کنترل استرس، اضطراب و افسردگی نوجوانان دبیرستانی توصیه می‌گردد. واژه‌های کلیدی: برنامه جرأت‌ورزی، استرس، اضطراب، افسردگی، دانش‌آموزان دبیرستانی
آرش سلحشوری، غلامرضا شریفی راد، اکبر حسن زاده، فیروزه مصطفوی،
دوره ۹، شماره ۱۰ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: مطالعات زیادی در کشورهای مختلف دنیا به منظور شناسایی موانع انجام فعالیت جسمانی در نوجوانان و جوانان انجام شده است. اما در ارتباط با این موضوع در کشور ایران اطلاعات  کافی در دسترس نیست. لذا این مطالعه با هدف جبران این نقیصه، در دانش‌آموزان دبیرستانی شهرستان ایذه انجام شد.                                                                                                          روش‌ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی تعداد ۵۰۰ دانش‌آموز دبیرستانی (شامل ۳۰۰ دختر و ۲۰۰ پسر) به روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند. سپس با استفاده از یک پرسشنامه، موانع انجام فعالیت فیزیکی شرکت‌کنندگان مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه‌ها، داده‌ها جمع‌آوری و با استفاده از برنامه SPSS نسخه ۱۸ تجزیه و تحلیل شد. ملاک معناداری آماری ۰۵/۰ P<بود.                                                               یافته‌ها : ۸/۶۹ % کل دانش‌آموزان غیرفعال بودند. دانش‌آموزان پسر نسبت به دختران فعال‌تر بودند. موانع خارجی انجام فعالیت جسمانی نسبت به موانع داخلی از اهمیت بیشتری برای نوجوانان برخوردار بودند. ۳ سؤال « مکان‌های ورزشی کمی در اختیار من است »، «برنامه زمان‌بندی اماکن ورزشی موجود، با شرایط من هماهنگ نیست» و «هزینه‌های ورزش خیلی زیادند» به عنوان مهمترین موانع انجام فعالیت فیزیکی توسط دانش‌آموزان ذکر شدند.                                                                                                                                                                                 نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد موانع خارجی نسبت به موانع داخلی انجام فعالیت جسمانی در دانش‌آموزان نقش موثرتری دارد. همچنین دانش‌آموزان دختر بیشتر از پسران موانع را عامل مهم جلوگیری از انجام فعالیت جسمانی ذکر کردند. لذا درک این عوامل به آموزش‌دهندگان و متخصصین سلامت و سایر مسؤولین در طراحی برنامه‌های مداخلاتی جهت ارتقای فعالیت جسمانی نوجوانان کمک می‌کند. واژه‌های کلیدی: موانع درک شده، فعالیت جسمانی، دانش آموزان دبیرستانی
جواد هارونی، اکبر حسن‌زاده، آرش سلحشوری، فاطمه پورحاجی، فیروزه مصطفوی،
دوره ۹، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: سالمندی دوران حساسی از زندگی است و توجه به مسایل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. دستیابی به سلامت سالمندان و پیشگیری از بروز و ابتلای آنان به بیمارهای مزمن و کاهش شیوع بیماری‌ها در آنان اولین گام شناسایی وضعیت سلامت و عوامل مؤثر بر آن در هرجامعه بوده و یکی از عوامل تاثیرگذار بر این مسأله حمایت اجتماعی ومذهبی می‌باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر حمایت اجتماعی و حمایت مذهبی درک شده بر وضعیت سلامت سالمندان انجام شد. روش‌ها : این پژوهش مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی که بوده روی ۱۲۰ نفر از سالمندان ۶۵ سال و بالاتر انجام شد. شیوه نمونه‌گیری به صورت تصادفی ساده از مراکز بهداشتی درمانی شهر سی سخت استان کهکیلویه و بویراحمد بود. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه‌ای سه قسمتی بوده که بخش اول مربوط به حمایت اجتماعی درک شده، بخش دوم حمایت مذهبی درک شده و در بخش سوم برای اندازه‌گیری وضعیت سلامت سالمندان از پرسشنامه ۱۲ SF استفاده گردید. روایی و پایایی پرسشنامه در مطالعات قبلی به تایید رسیده است. داده‌ها از طریق مصاحبه ساختارمند (حضوری و تلفنی) با سالمندان جمع‌آوری گردیده و با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۵/۱۶ و آزمون‌های آماری تی‌مستقل آنالیز واریانس یک‌طرفه و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری ۰۵/۰در نظر گرفته شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد ارتباط معنی‌دار آماری بین حمایت مذهبی و حمایت اجتماعی درک شده با وضعیت سلامت سالمندان مورد مطالعه ارتباط معنی‌دار آماری بود (۳۷۸/۱=  r) و (۰۵/۰ < P). آزمون تی مستقل نشان داد بین جنس و وضعیت سلامت تفاوت معنادار وجود داشت به گونه‌ای که زنان نسبت به مردان از وضعیت سلامت پایین‌تری برخوردار بودند (۰۵/۰ < P). همچنین زنان سالمند در جمعیت مورد مطالعه نسبت به مردان از حمایت مذهبی (۰۵/۰< P) و حمایت اجتماعی درک شده (۰۵/۰< P) پایین‌تری برخوردار بودند. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه اهمیت حمایت اجتماعی و مذهبی را در سلامت سالمندان مورد تایید قرار می‌دهد لذا لازم است حمایت مذهبی درک شده و حمایت اجتماعی درک شده به عنوان یک تأمین کننده قوی در وضعیت سلامت در طراحی مداخلات ارتقا سلامت سالمندان مورد توجه قرار گیرد.  واژه‌های کلیدی: سالمندی، زنان، حمایت اجتماعی، حمایت مذهبی
آرش سلحشوری، جواد هارونی، سارا سلحشوری، اکبر حسن زاده، فیروزه مصطفوی، مازیار مولایی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: رفتارهای ارتقادهنده سلامت یکی از معیارهای عمده تعیین‌کننده سلامت می‌باشند و از طرفی این رفتارها در سالمندان، تأثیر بالقوه‌ای در پیشبرد سلامتی و کیفیت زندگی آنان داشته و به همان نسبت موجب کاهش هزینه‌های مربوط به مراقبت‌های بهداشتی خواهند شد. لذا این مطالعه با هدف شناسایی تأثیر خودکارآمدی، موانع و حمایت اجتماعی درک شده در تعیین این رفتارها در سالمندان شهرستان دنا انجام شد. روش‌ها: در مطالعه حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی بوده تعداد ۱۲۰ نفر از سالمندان( شامل ۵۹ زن و ۶۱ مرد) شهرستان دنا به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده‌های این مطالعه از طریق پرسش‌نامه‌ای مشتمل بر قسمت‌های متفاوت (مشخصات دموگرافیگ، رفتارهای ارتقادهنده سلامت ،خودکارآمدی، موانع و حمایت اجتماعی درک شده از رفتارهای ارتقادهنده سلامت) جمع‌آوری گردید. از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون ، t مستقل و آنالیز رگرسیون خطی چندگانه جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.یافته‌ها: میانگین نمره رفتارهای ارتقادهنده سلامت ۷/۱۰± ۵/۵۷ بود. میان خودکارآمدی و حمایت اجتماعی درک شده با رفتارهای ارتقادهنده سلامت به طور کلی و خرده مقیاس‌های مدیریت استرس، فعالیت بدنی، روابط اجتماعی بین‌فردی و پیشگیری ارتباط مثبت معنی‌دار مشاهده شد (۰۰۱/۰ P<). بین موانع درک شده و رفتارهای ارتقادهنده سلامت به طور کلی و خرده مقیاس مدیریت استرس رابطه معنی‌دار معکوس دیده شد.نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش که بیانگر ارتباط مستقیم خودکارآمدی و حمایت اجتماعی درک شده با انجام رفتارهای ارتقادهنده سلامت می‌باشد، مسؤولین و مراقبین بهداشتی می‌توانند با طرح‌ریزی برنامه‌های آموزش ارتقاسلامت، زمینه افزایش خودکارآمدی و هم‌چنین خانواده‌ها نیز از طریق فراهم آوردن حمایت‌های عاطفی لازم جهت سالمندان، زمینه افزایش حمایت اجتماعی و به دنبال آن تغییر رفتار را برای سالمندان فراهم نمایند.واژه‌های کلیدی: رفتارهای ارتقادهنده سلامت،خودکارآمدی درک شده ، موانع درک شده ، حمایت اجتماعی درک شده، سالمندان
فیروزه مصطفوی، سارا سلحشوری، مصطفی جیبا، جواد هارونی، آرش سلحشوری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: بررسی‌های موجود حاکی از این هستند که اغلب رفتارهای بهداشتی و غیر بهداشتی افراد در سنین نوجوانی شکل گرفته و تداوم می‌یابد و آموزش‌پذیری از خصیصه این سنین است. بنابراین سرمایه‌گذاری در امر سلامت و آموزش جوانان درجهت پیشگیری از بیماری‌های قلبی عروقی، امری زیر بنایی تلقی می‌شود. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش بر اساس سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی بر آگاهی و نگرش دانش‌آموزان در مورد بیماری‌های قلبی عروقی صورت گرفت.روش‌ها: در این مطالعه نیمه‌تجربی(Quasi- Experimental) از نوع قبل و بعد، از میان کل دانش‌آموزان دبیرستانی ساکن شهر ایذه ۱۹۶ نفر (۷۹ دختر و ۱۱۷ پسر) به شیوه نمونه‌برداری تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند. پرسش‌نامه خودساخته بر اساس اهداف تهیه و پس از تأیید روایی و پایایی آن در دو مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزر SPSS۲۰ ،آمار توصیفی و آزمون‌های آماری t زوجی، همبستگی پیرسون و اسپیرمن در سطح ۰۵/۰= α تجزیه و تحلیل شدند.یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی دانش‌آموزان در زمینه عوامل خطرساز بیماری‌های قلب و عروق قبل از آموزش ۱۸/۴±۹۵/۱۲ بود که بعد از آموزش به ۴۸/۴±۸۵/۲۳ افزایش یافت (۰۰۱/۰>p). میانگین نمره نگرش نیز بعد از آموزش از ۲۱/۹±۱۰/۶۸ به ۲۷/۸±۴۴/۸۲ افزایش یافت (۰۰۱/۰>p). میانگین نمره کلیه سازه‌های مدل (حساسیت درک شده،شدت درک شده، منافع و موانع درک شده،خودکارآمدی درک شده و راهنمای عمل) در قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی‌داری داشت (۰۰۱/۰>p).نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه اثربخشی مداخله آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی را در جهت ارتقای سطح آگاهی و تأثیر بر سازه های حساسیت، شدت، منافع درک شده، موانع و خود کارآمدی درک شده و راهنمای عمل دانش آموزان در رابطه با بیماری‌های قلبی و روش‌های پیشگیری از آن را تأیید می‌نماید، لذا جهت ارتقای رفتارهای محافظت‌کننده در برابر بیماری‌های قلبی عروقی و در نهایت پیشگیری از ابتلا به این بیماری‌ها در سنین بالاتر، به کارگیری برنامه‌ی آموزشی بر اساس این مدل به عنوان یک اولویت آموزشی در مدارس می‌بایست مورد توجه مسؤولین و مدیران بهداشتی و آموزشی کشور قرار گیرد. واژه‌های کلیدی: آگاهی، نگرش، آموزش، بیماری‌های قلب و عروق، مدل اعتقاد بهداشتی
مصطفی جیبا، فرشته زمانی علویچه، مرضیه عربان، آرش سلحشوری، طیبه مرعشی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: مهم‌ترین منبع عفونت سل در جامعه، بیماران مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت هستند که اگر با موفقیت درمان نشوند و درمان خود را قطع نمایند، باعث شیوع سل مقاوم به درمان در جامعه می‌شوند. مداخلات درمانی بدون توجه به علل رفتارهای مرتبط با درمان، چندان موفق نخواهد بود. پژوهش حاضر به منظور تبیین عوامل رفتاری تسهیل کننده درمان بیماران مبتلا به سل انجام شد.روش‌ها: این مطالعه از نوع کیفی بود که در آن از نمونه‌گیری مبتنی بر هدف با حداکثر تنوع (Maximum variation) استفاده گردید. داده‌ها از طریق مصاحبه عمیق سازمان نیافته با ۳۷ نفر (۲۱ مرد و ۱۶ زن)، مشاهده پرونده بیماران، اطلاعات ثبت شده در برنامه Tuberculosis register و دفتر ثبت‌نام بیماران مبتلا به سل در مراکز بهداشت شهرستان‌ها، جمع‌آوری شد. مصاحبه‌ها در یک بازه زمانی ۱۳ ماهه تا رسیدن به اشباع داده‌ها ادامه یافت. تمام مصاحبه‌ها پس از ضبط به صورت کامل تایپ شد و داده‌ها با مقایسه مداوم و هم‌زمان با جمع‌آوری آن‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته‌ها: عوامل رفتاری تسهیل کننده درمان در ۶ طبقه شامل «ترک استعمال مواد مخدر و دخانیات در طول درمان، متادون درمانی در طول درمان، مسافرت نرفتن در طول درمان، خسته نشدن و مصمم بودن در مصرف صحیح داروها تا اتمام دوره درمان، امید به بهبودی و سلامت عاملی برای تداوم درمان و عادی شدن مصرف داروها برای بیمار» دسته‌بندی گردید.نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر که حاصل آن شناسایی عوامل رفتاری مؤثر بر درمان بیماران مبتلا به سل بود، باید مداخلات آموزشی مناسبی جهت تقویت عوامل تسهیل کننده، به منظور آموزش مؤثر بر درمان بیماران طراحی و اجرا گردد.
نسیم نریمانی، شراره رستم‌نیاکان کلهری، فرشته زمانی علویجه، هاشم محمدیان، آرش سلحشوری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: هر ساله حوادث ترافیک در جاده‌های ایران هزاران کشته و زخمی بر جای می‌گذارد. از آن‌جا که رفتارهای ترافیک در بافت‌های مختلف فرهنگی- اجتماعی تفاوت دارد، لازم است تا نقش عوامل تسهیل‌گر اتخاذ رفتارهای مخاطره‌آمیز موتورسواران از جمله عوامل اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر عوامل اجتماعی بر تشدید و اصلاح رفتار مخاطره‌آمیز در موتورسواران انجام شد.روش‌ها: این مطالعه از نوع مقطعی- توصیفی- تحلیلی بود که از آذر تا بهمن‌ سال ۱۳۹۵ با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انجام شد. نمونه‌ها را ۱۳۸ موتورسوار مراجعه‌کننده به ستاد ترخیص شهر تهران که موتورسیکلتشان به دلیل تخلف رانندگی توقیف ‌شده بود، تشکیل داد. داده‌ها به کمک پرسش‌نامه خودساخته که از تحقیقات قبلی استخراج‌ شده بود، جمع‌آوری گردید و سپس با استفاده از آزمون‌ ۲χ در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار گرفت.یافته‌ها: میانگین سنی مشارکت‌کنندگان ۵۰/۷ ± ۳۵/۲۶ سال (طیف سنی ۵۶-۱۶ سال) بود که ۴/۶۳ درصد آن‌ها مجرد بودند. همچنین، ۴/۲۶ درصد تحصیلات زیر دیپلم، ۳/۴۰ درصد دیپلم و ۳/۳۳ درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند. بر اساس نتایج آزمون ۲χ، بین رفتار پلیس و اصلاح رفتارهای پرخطر موتورسواران ارتباط معنی‌داری وجود داشت (۰۰۴/۰ = P)، اما در سایر موارد مانند تأثیر دوستان و خانواده ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.نتیجه‌گیری: با توجه به این که شرکت‌کنندگان معتقد بودند که پلیس، خانواده، دوستان و سایر رانندگان بر اصلاح و یا تشدید رفتار مخاطره‌آمیزشان مؤثر می‌باشند، با مداخله در این عوامل می‌توان منجر به کاهش رفتارهای پرخطر راکبان موتورسیکلت شد.
محمدرضا مراثی، فیروزه مصطفوی دارانی، رحمت چتری‌پور، آرش سلحشوری، فرشته زمانی علویجه،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: دانشکده‌های بهداشت از طریق آموزش نیروی کار و تولید علم، نقش مؤثری در سلامتی افراد جامعه دارند. با این حال، عوامل متعددی می‌تواند جایگاه این مراکز را تهدید کند و موجب اختلال در تعاملات آن‌ها با محیط‌های اجرایی- صنعتی شود. از آن‌جایی که تاکنون مطالعه جامعی در خصوص موانع پیش روی دانشکده‌های بهداشت صورت نگرفته است، پژوهش حاضر با هدف شناسایی دغدغه‌های دانشکده‌های بهداشت برای تعامل با محیط‌های اجرایی- صنعتی انجام شد.
روش‌ها: در این تحقیق، جریان گفتگوی ۲۰ نفر از متخصصان و رؤسای دانشکده‌های بهداشت دانشگاه‌های تیپ یک کشور، در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، در تابستان سال ۱۳۹۷ فیلمبرداری گردید. گفتگوها دست‌نویس و سپس کلمه به کلمه تایپ شد و در مرحله بعد به روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: با تحلیل داده‌ها، عوامل مرتبط در دو طبقه اصلی «چالش‌ها و نیازهای تعامل با معاونت‌های بهداشتی» و «چالش‌ها و نیازهای تعامل با صنعت» دسته‌بندی گردید که طبقه دوم شامل چهار زیرطبقه بود.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر برای اولین بار به نتایجی شامل دسته‌بندی مجموعه‌ای از چالش‌ها و نیازهای مرتبط با تعاملات با معاونت بهداشتی و همچنین، ارتباط با صنعت به عنوان موانع کارکردهای دانشگاه و محیط‌های عملیاتی دست یافت. بنابراین، می‌توان از نتایج به دست آمده در راستای طراحی برنامه‌های جامع جهت رفع موانع برقراری ارتباطات و تعاملات بین دانشکده‌های بهداشت با معاونت‌های بهداشتی و صنایع استفاده نمود.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله تحقیقات نظام سلامت می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Health System Research

Designed & Developed by: Yektaweb