۹ نتیجه برای قربانی
حسین فرخ زاده، ابراهیم قربانی، حسن هاشمی، لیلی موهبت، مهناز نیک آیین، اکبر حسن زاده، محمود یاحی، فاطمه صمدانیان، حسین جابری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: طی سرخ کردن زیاد روغن، اکسیداسیون با میزان بیشتری اتفاق میافتد که سبب تولید هیدروپراکسیدها و سپس ترکیبات فرار مانند آلدئیدها، کتونها و اسیدهای کربوکسیلیک و سایر مواد شیمیایی نامطلوب میگردد. این مطالعه با هدف تعیین میزان عدد پراکسید، رانسیته، عدد اسیدیته در روغنهای مصرفی در قنادیها و سمبوسه فروشیهای شهر برخوار و میمه انجام گردید. روشها: تعداد ۵۴ نمونه روغن از کارگاههای قنادی و سمبوسه فروشی در شهرستان برخوار و میمه به صورت تصادفی جمعآوری شد. آزمایشهای تعیین عدد پراکسید، رانسیدیته و شاخص اسیدیته بر روی ۵ گرم روغن انجام شد که به ترتیب میزان هیدروپراکسیدها، آلدئیدها و اسیدهای آزاد، طی مراحل اکسیداسیون اندازهگیری و مشخص شد. یافتهها: آزمایشات نشان داد روغن ها از نظر عدد اسیدی، سالم و فقط ۴/۷% از آنها فاسد بودند این یافته ها حاکی از آن است که ۸۷% از روغن های قنادی و سمبوسه فروشی ها از نظر عدد پراکسید قابل مصرف می باشند. نتیجهگیری: نحوه استفاده روغن اغذیه فروشی و قنادیها در شهرستان برخوار و میمه نامطلوب بوده است که ممکن است محتوی مواد سمی باشند و سلامت مصرف کنندگان را تهدید کنند. بنابراین مسؤولان مربوط علاوه بر توجه به تهیه و توزیع روغنهای مناسب برای پخت، جهت رعایت ضوابط و مقررات بهداشتی باید بر مراکز تهیه و توزیع غذاهای آماده و قنادیها کنترل دقیق داشته باشند و آموزشهای لازم ارایه شود. واژههای کلیدی: شاخصهای فساد روغن، قنادیها و اغذیه فروشیها، برخوار و میمه
حسین انصاری، مهدی نوروزی، محمدمهدی واحدی، ابراهیم رحیمی، اعظم رحمانی، مصطفی قربانی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به عوارض جسمی، روحی و روانی یائسگیهای زودرس و دیررس لازم است عوامل مؤثر بر زمان یائسگی به خصوص فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی شناخته شوند. از آن جایی که سلامت خانواده در وهله اول منوط به سلامت مادران است و این پدیده در زنان اتفاق میافتد، از این رو هدف مطالعه حاضر تعیین سن یائسگی و فاکتورهای اجتماعی مرتبط با آن در شهر زاهدان میباشد. روشکار: در این مطالعه مقطعی تعداد ۵۰۰ زن یائسه شهر زاهدان در سال ۸۶ از ۲۳ مرکز بهداشتی درمانی و ۱۵ پایگاه بهداشتی انتخاب و بررسی شدند. نمونهگیری از کنار مراکز شروع شد و تا تکمیل تعداد ۱۳ نمونه مورد نیاز در هر مرکز و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه ادامه یافت. اطلاعات با استفاده از مصاحبه جمعآوری شد و توسط ANOVA و روش تجزیه به مؤلفههای اصلی (Principal component analysis (PCA)) و در نهایت با آنالیز رگرسیون خطی چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در این مطالعه متوسط سن یائسگی ۳/۶ ± ۳/۴۷ و میانه سن یائسگی ۴۸ سال به دست آمد. متوسط سن یائسگی در زنان تا به حال ازدواج نکرده (۶/۴۴ سال، ۰۴/۰ P =)، سطح درآمد پایین (۳/۴۵ سال، ۰۴۳/۰ P =)، با طبقه اقتصادی- اجتماعی پایین (۲/۴۵ سال، ۰۴۸/۰ P =)، مصرفکننده دخانیات (۸/۴۵ سال، ۰۳۹/۰ P =) به طور معنیداری پایینتر از سایرین بود. نتیجهگیری: علاوه بر نقش ژنتیک و فاکتورهای قاعدگی تولید مثلی، فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی نیز میتوانند در سن یائسگی مؤثر باشند. به دلیل ارتباط این پدیده با بیماریها، اختلالات، عوارض و میزان مرگ و میر زنان، باید به عنوان یک مسأله اپیدمیولوژیک در جوامع، مورد توجه بیشتر قرار گیرد و از زودرس بودن آن تا حد امکان جلوگیری شود. واژههای کلیدی: فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی، سن یائسگی، زاهدان
حمید آسایش، مصطفی قربانی، افسانه برقعی، رضا مجدزاده، سحرناز نجات، ژاله غلامی، نورالدین توسلی، مرتضی منصوریان، مهدی نوروزی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر انتقال دانش و استفاده از شواهد پژوهش برای ارتقای سلامت در سطح جهانی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد محققین دانشگاه در مورد انتقال دانش حاصل از پژوهش در سال ۱۳۸۹ بود.روشها: در این مطالعه مقطعی، از مجموع ۱۲۰ پژوهشگر واجدالشرایط دانشگاه علوم پزشکی گلستان، ۸۹ محقق پرسشنامه را پاسخ دادند. ابزارهای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد محققین در زمینه انتقال دانش حاصل از پژوهش بود. حیطههای مورد نظر در پرسشنامه شامل بخش متغیرهای فردی، درصد زمان اختصاص داده به فعالیتهای پژوهشی از کل فعالیتها، بخش آگاهی (۴ سؤال، دامنه نمرات ۴-۰)، نگرش (۱۴ سؤال، دامنه نمرات ۵۶-۰)، عملکرد (۸ سؤال) و امتیاز خودارزیابی انتقال دانش (۱ سؤال، دامنه نمرات ۱۰-۰) بود. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیلی Linear regression و ضریب همبستگی Spearman مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: میانگین نمره آگاهی شرکت کنندگان در زمینه انتقال دانش ۹۲/۱ (با انحراف معیار ۹۷/۰)، میانگین نمره نگرش ۷۰/۲۸ (با انحراف معیار ۴۰/۵) و در زمینه عملکرد میانگین تعداد مقالات (داخلی و خارجی) پژوهشگران در دو سال اخیر ۵۰/۴ (با انحراف معیار ۹۷/۴)، میانگین تعداد طرحهای پژوهشگران (مجری یا همکار) ۰۲/۵ (با انحراف معیار ۴۱/۴) به دست آمد. امتیاز آگاهی با سن (۲۸/۰- = ضریب همبستگی، ۰۰۸/۰ = P) و سالهای اشتغال (۲۷/۰- = ضریب همبستگی، ۰۱/۰ = P) رابطه معکوس معنیدار داشت؛ در حالی که میانگین نمره نگرش با هیچ یک از متغیرهای مستقل رابطه معنیداری نداشت (۰۵/۰ < P). میانگین امتیاز خودارزیابی محققین از فعالیت انتقال دانش با درصد میزان زمان اختصاص یافته به فعالیت پژوهشی ارتباط مستقیم معنیدار (۰۲۸/۰ = ضریب بتا، ۰۱/۰ = P) داشت.نتیجهگیری: نتایج مطالعه فعلی گویای پایین بودن امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پژوهشگران در زمینه مفاهیم انتقال دانش حاصل از پژوهش بود.
ادریس حسینزاده، محمدرضا سمرقندی، فرشید قربانی شهنا، قدرتاله روشنایی، جواد جعفری،
دوره ۸، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: هدف این مطالعه اندازهگیری غلظت ذرات معلق کل، ۱۰PM و ۵/۲PM در هوای ایستگاههای اتوبوس موجود در میدان مرکزی شهر همدان بود. در نهایت نمایه توزیع غلظت ذرات در ایستگاهها تهیه شد و مخاطرات آنها برای سلامتی افردی که روزانه مدتی از وقت روزانه خویش را در این گونه محیطها سپری میکند، ارزیابی گردید. روشها: این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی بود. نمونهبرداری در ۶ ایستگاه و در مقاطع مختلف زمانی به صورت سیستماتیک مکانی- زمانی انجام شد. نمونههای هوا به وسیله یک سیستم نمونهبرداری قابل حمل گرفته شد. نمونهبرداری ذرات معلق Total suspended particles (TSP) و ۱۰PM با دبی ۱۰ لیتر در دقیقه و در ارتفاع یک متری از سطح زمین انجام شد. برای اندازهگیری ذرات معلق ۵/۲PM از سیستم نمونهبرداری مجهز به سیکلون و دبی L/min ۲ استفاده شد. ذرات معلق جمع شده روی فیلتر استر سلولزی مخلوط وزن شد و به صورت غلظت میکروگرم در متر مکعب بیان شد. دما، درصد رطوبت و سرعت وزش باد در موضع نمونهبرداری اندازهگیری و میانگین آنها ثبت شد. برای مقایسه غلظت ذرات معلق در ایستگاههای مختلف از روش One way ANOVA و برای تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی Pearson استفاده شد. یافتهها: در طول نمونهبرداری میانگین غلظت ذرات معلق کل، ۱۰PM و ۵/۲PM به ترتیب µg/m۳ ۵۲/۱۴۱۸ ± ۹۴/۱۲۲۰، ۵۶/۲۱۷ ± ۷۹/۵۲۴ و ۶/۱۹۳ ± ۳۸۶ بود. میانگین غلظت ذرات معلق کل، ۱۰PM و ۵/۲PM به ترتیب ۷/۴، ۷۲/۷ و ۱۶ برابر مقادیر استاندارد بود. میزان مواجهه به صورت میانگین وزنی زمانی برای این آلایندهها به ترتیب ۸۷۲/۵۰، ۸۷/۲۱ و ۰۸/۱۶ µg/m۳ به دست آمد که از استانداردهای تعیین شده از سوی سازمانهای معتبر پایینتر بود. بین ذرات معلق با سرعت وزش باد و دمای هوا ارتباط معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰ < P)، اما با رطوبت ارتباط معنیدار وجود داشت (۰۵/۰ ≥ P). همبستگی بین ۵/۲PM و ۱۰PM با ذرات معلق کل به ترتیب ۷۴/۰ = r و ۷۸/۰ = r به دست آمد. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این تحقیق بیانگر این است که افرادی که زمان قابل ملاحظهای را در ایستگاههای اتوبوس شهری یا مکانهای نزدیک به آن مستقر هستند، پتانسیل بالایی برای ابتلا به مشکلات بهداشتی دارند. به نظر میرسد که عابرین پیاده و افرادی که دارای مشاغل خیابانی هستند، به دلیل زمان تماس بیشتر نسبت به زمان نمونهبرداری در این مطالعه، با مقادیر بالایی از ذرات معلق مواجهه باشند. واژههای کلیدی: ذرات معلق، ایستگاه اتوبوس، میزان مواجهه، همدان
عبداله حاجیوند، فاطمه اکبریزاده، محسن جانقربانی،
دوره ۹، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: خودکشی یکی از مصائب و مشکلات بهداشتی جوامع انسانی میباشد که آگاهی از میزانها و اپیدمیولوژی آن در هر منطقه میتواند به برنامههای کنترل و پیشگیری از آن کمک کند. مطالعه طولی ثبت موارد مرگ سالانه در اجرای این تحقیق به کار گرفته شده است. روشها: در یک مطالعه توصیفی تحلیلی در سال ۱۳۸۸، فرمهای از پیش تنظیم شده ثبت موارد خودکشی بر اساس میزانهای شیوع و کشندگی اختصاصی سنی، جنسی، روش به کار گرفته شده در خودکشی و دیگر متغیرهای دموگرافیک در یک دوره یکساله تکمیل و با استفاده از شاخص خطر نسبی و آزمونهای همبستگی بررسی شدند. یافتهها: شیوع خودکشی در جمعیت زنان استان۷۶/۵ و در جمعیت مردان استان۸۸/۲ در هر صد هزار نفر برآورد گردید .خطر نسبی مرگ از خودکشی زنان نسبت به مردان در جمعیت مورد بررسی برابر ۲ با فاصله اطمینان (۶/۲-۸۹/۱) و اقدام به خودکشی ۲۵/۲ با فاصله اطمینان (۸/۳-۰۳/۱)میگردد. در مجموع میزان کشندگی خودکشیها در جامعه مورد مطالعه ۶/۶ ٪ بود که در دو جنس اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. در۸۷ ٪ موارد روش به کار گرفته شده، مصرف دارو میباشد اما فقط ۸٪ از کل مرگها را به خود اختصاص میدهد. دارزدن با ۱۰۰٪ کشندگی مرگبارترین روش بوده و پس از آن خودسوزی با میزان کشندگی ۶۹ ٪ در رتبه دوم قرار داشت. روش خودسوزی تنها ۶٪ از کل موارد راشامل میشد اما ۷۱٪ مرگها راباعث گردیده است. بالاترین میزان کشندگی در مردان بیکار ۳/۹ ٪ و سپس در زنان خانهدار ۲/۷٪ مشاهده گردید. نتیجهگیری: شیوع خودکشی در زنان استان از متوسط کشوری بالاتر و در مردان استان از متوسط کشوری کمتربود که مشابه مناطق محرومتر کشور میباشد.پرخطرترین گروها برای خودکشی های موفق زنان متاهل خانه دار کم سواد و مردان بیکار با سواد پایین، تشخیص داده شدند و بیشترین خودکشیهای ناموفق در سنین کمتر از ۲۵ سال بیشتر در زنان باسواد اعم از مجرد و متاهل و سپس پسران باسواد مجرد مشاهده گردید. واژههای کلیدی: خودکشی، اقدام به خودکشی، اپیدمیولوژی
سمیه رضایی، حسین فرخزاده، ابراهیم قربانی، اکبر حسنزاده،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: شنا یکی از ورزشهای مهم برای سلامت جسم و روح است که عدم رعایت موازین بهداشتی در استخرها باعث بروز مشکلات بهداشتی و انتقال بیماریهای عفونی به شناگران میشود. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی شاخصهای کیفی آب استخرهای شنای شاهینشهر و مقایسه آن با استاندارد بود.روشها: مطالعه حاضر توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی طی سالهای ۹۱-۱۳۹۰ انجام گرفت. از ۳ استخر فعال شهرستان شاهینشهر، ۲۸۸ نمونه آب در مدت ۴ ماه به صورت سه هفته یک بار تهیه گردید. پارامترهای کلر آزاد باقیمانده، کدورت، pH، دما و همچنین، پارامترهای میکروبی نظیر باکتری هتروتروف، سودوموناس آئروژینوزا، کلیفرم کل و مدفوعی مورد آنالیز قرار گرفت.یافتهها: میزان pH در ۸۸/۱۳، کلر آزاد باقیمانده در ۱۱/۳۶، کدورت در ۷۷/۵۲ و دما در ۲۲/۲۲ درصد نمونهها مطلوب بود. جمعیت باکتریهای هتروتروف، سودوموناس آئروژینوزا و کلیفرم کل و مدفوعی به ترتیب در ۲۲/۷۲، ۱۱/۸۶، ۸۸/۸۸ و ۸۸/۸۸ درصد موارد مطلوب به دست آمد. در آنالیز آماری دادهها، بین کلیفرم مدفوعی و کدورت رابطه مستقیم وجود داشت.نتیجهگیری: بر اساس نتایج، پارامترهای pH، دما و کلر باقیمانده کمترین تطابق را با استاندارد داشت که نشان دهنده ضرورت پایش مداوم پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب و همچنین، گندزدایی آب استخر میباشد.
مهدی جهانگیری، هانیه حق شناس، سکینه ملکی، محمد قربانی، مهدیه دلیخون،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: توسعه فرهنگ ایمنی، عنصر اصلی بسیاری از برنامههای ایمنی بیمار در بیمارستانها و مراکز درمانی به شمار میرود. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی فرهنگ ایمنی بیمار در یکی از بیمارستانهای شهر شیراز بود.روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود که بر روی ۲۱۰ نفر از کارکنان بالینی یکی از بیمارستانهای شهر شیراز انجام شد. ابزار پژوهش، ویرایش فارسی پرسشنامه اصلاح شده Stanford (Modified Stanford Instrument یا MSI) بود که پس از تأیید روایی و پایایی (۷۴/۰ = α) مورد استفاده قرار گرفت. فرهنگ ایمنی بیمار در چهار سطح ضعیف (۱۲۵-۱۰۱)، متوسط (۱۵۰-۱۲۶)، خوب (۱۷۵-۱۵۱) و عالی (۲۰۰-۱۷۶) طبقهبندی گردید. دادهها در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: میانگین سن و سابقه کار مشارکت کنندگان به ترتیب ۶۸/۱۱ ± ۶۰/۲۸ و ۶۸/۱۱ ± ۸۰/۴ سال بود. میانگین نمره فرهنگ ایمنی در مطالعه حاضر ۸۰۶/۰ ± ۱۴۰/۱۵۰ به دست آمد. از میان متغیرهای مورد بررسی، ارتباط معنیداری بین نمره فرهنگ ایمنی با شغل، بخشهای مختلف بیمارستان و سن مشاهده شد (۰۵۰/۰ > P). بیشترین سطح فرهنگ ایمنی نیز به ترتیب به بخشهای آزمایشگاه، رادیولوژی و جراحی اختصاص داشت.نتیجهگیری: اگرچه وضعیت فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان مورد بررسی در سطح خوبی ارزیابی گردید، اما به منظور ارتقای آن به سطح عالی، ضروری است مداخلات مورد نیاز از جمله آموزش مداوم کارکنان و بهبود مستمر نظام حاکمیت بالینی توسط بیمارستان برنامهریزی و اجرا گردد.
حسین فرخزاده، ابراهیم قربانی، نسرین شاه رجبیان، اکبر حسنزاده،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: حرارت دادن زیاد روغنهای خوراکی در حضور هوا، سبب تغییرات اکسیداتیو و تولید هیدروپراکسیدها و ترکیبات فرار خطرناک در آنها میگردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان عدد پراکسید، رانسیدیته و مقایسه این دو شاخص در روغنهای مصرفی و باقیمانده در قنادیها و اغذیه فروشیهای شهرستانهای شاهینشهر و میمه در سال ۱۳۹۱ صورت گرفت.روشها: در این مطالعه، ۱۰۳ نمونه روغن از کارگاههای قنادی و اغذیه فروشیها به صورت تصادفی جمعآوری شد. نمونهگیری وآزمایش پراکسید به ترتیب طبق روشهای شماره ۴۹۳ و ۴۱۷۹ استاندارد ایران و آزمایش رانسیدیته نیز طبق روش Kereisانجام گرفت. جهت بررسی صحت نتایج، تعدادی از نمونهها به طور همزمان به سه آزمایشگاه دانشکده بهداشت، خصوصی ابنسینا و غذا و داروی اصفهان ارسال گردید.یافتهها: ۱۰۰ درصد روغنهای خام و ۳/۸۸ درصد روغنهای پخته شده و استخراجی، از نظر عدد پراکسید مجاز بودند. از نظر رانسیدیته نیز ۱۰۰ درصد نمونه روغنهای خام سالم بودند؛ در حالی که ۱۰۰ درصد نمونه روغنهای پخته شده و ۰/۸۵ درصد روغنهای استخراج شده فاسد بودند. همچنین، ۸/۱۶ و ۰/۷۵ درصد نمونههای گرفته شده از واحدهای با معیار بهداشتی و بهسازی پراکسید بالاتر از حد مجاز داشتند. نتایج به دست آمده از آزمایشگاه دانشکده بهداشت و ابنسینا، تطابق کاملی را با هم نشان داد.نتیجهگیری: انجام آزمایش پراکسید به تنهایی جهت تعیین کیفیت روغنها کافی نیست و باید از آزمایشهای دیگری مانند رانسیدیته نیز استفاده نمود. همچنین، وضعیت بهداشتی واحدهای تولیدی، نقش بسزایی در بهبود این شاخصها دارند.
پروین قربانی، ابراهیم رحیمی، امیر شاکریان، زهرا اسفندیاری،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: کلستریدیوم دیفیسیل (کلستریدیوس دیفیسیل) یکی از علل اصلی ناشی از کولیت کاذب غشایی و یکی از انتروپاتوژنهای مهم در انسان شناخته شده است. مصرف آنتیبیوتیک، یکی از مهمترین عوامل خطر در شیوع و بروز عفونت بیمارستانی کلستریدیوم دیفیسیل معرفی شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی شیوع، مقاومت آنتیبیوتیکی و تنوع ژنتیکی باکتری کلستریدیوم دیفیسیل در فرآوردههای نیمه پخته آماده مصرف در مراکز فروش استان اصفهان بود.
روشها: ۲۴۰ نمونه از فرآوردههای نیمه پخته شامل کوکو سیبزمینی، کوکو سبزی، کوردن بلو و ناگت مرغ (از هر کدام ۶۰ نمونه) توزیع شده در سطح استان اصفهان، در فاصله زمانی تیر ماه تا بهمن ماه سال ۱۴۰۰ به صورت تصادفی جمعآوری گردید. جهت جداسازی کلستریدیوم دیفیسیل، از محیط کشت کلستریدیوم دیفیسیل موکسالاکتام نورفلوکساسین استفاده شد. ژنهای مربوط به توکسینهای کلستریدیوم دیفیسیل با عناوین tcdA و tcdB از طریق واکنش زنجیرهای پلیمراز چندگانه (Multiplex polymerase chain reaction یا M-PCR) شناسایی و حساسیت آنتیبیوتیکی این جدایهها بر اساس آزمون حداقل غلظت مهارکنندگی (Maximum Inhibitory Concentration یا MIC) تعیین گردید. نتایج شیوع با استفاده از آزمون ۲c و سطح معنیداری ۰۵/۰ > P در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ۳۷ نمونه آلوده به کلستریدیوم دیفیسیل بودند. آلودگی به کلستریدیوم دیفیسیل در نمونههای نیمه پخته شامل کوکو سیبزمینی، کوکو سبزی، کوردن بلو و ناگت مرغ به ترتیب ۳/۱۳، ۰/۲۰، ۶/۱۱ و ۶/۱۶ درصد مشاهده شد. بیشترین آلودگی به محصول کوکو سبزی اختصاص داشت. توکسینهای مسؤول تولید سموم شامل ۱۵ نمونه مثبت tcdA و ۱۷ نمونه مثبت tcdB شناسایی گردید. در جدایههای کلستریدیوم دیفیسیل، بیشترین میزان مقاومت نسبت به آنتیبیوتیکهای آمپیسیلین و پنیسیلین و بیشترین حساسیت مربوط به کلرامفنیکل و مترونیدازول بود.
نتیجهگیری: فرآوردههای نیمه پخته آماده مصرف میتوانند به عنوان منبع احتمالی کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به آنتیبیوتیک در نظر گرفته شوند. بنابراین، پخت کامل غذاهای نیمه آماده قبل از مصرف در دما و زمان مناسب ۸۵ درجه سلسیوس و ۳۰ دقیقه و رعایت بهداشت در مراکز تولید، میتواند از بروز عفونتهای گوارشی احتمالی از طریق سویههای کلستریدیوم دیفیسیل در مصرفکنندگان جلوگیری نماید.