۶ نتیجه برای مرتضی سدهی
زهرا موسوی آذرنگ، سلیمان خیری، مرتضی سدهی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: هدف اصلی مراکز انتقال خون، تأمین خون سالم و کافی بر روی بیماران میباشد. برای آماده کردن خون سالم و کافی جهت تأمین نیاز بیماران، آگاهی از عواملی که افراد را به اهدای خون دعوت میکند و از خروج آنها از چرخه اهدا جلوگیری میکند امری ضروری است. با توجه به اهمیت اهداکنندگان خون بهعنوان تنها منبع خون، در این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر تعداد دفعات اهدای مجدد خون اهداکنندگان شهرکرد بر اساس مدلهای رگرسیون شمارشی با صفر انباشته پرداخته شده است.روشها: مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی است که بر روی دادههای اهدای خون یک نمونه تصادفی به حجم ۸۶۴ نفر از اهداکنندگان خون بار اول پایگاه انتقال خون شهرکرد انجام گرفت. متغیر پاسخ برابر با تعداد اهدای خون طی پنج سال و متغیرهای مستقل شامل سن، شغل، جنس، و وزن هستند. تحلیل دادهها بر اساس مدلهای رگرسیون شمارشی با صفر انباشته شامل مدل رگرسیون پواسون با صفر انباشته، دوجملهای منفی با صفر انباشته و پواسون تعمیم یافته با صفر انباشته انجام گرفت. برآورد پارامترها به روش بیزی و بر اساس الگوریتم مونت کارلوی زنجیر مارکوفی و با استفاده از نرمافزار Win BUGS انجام شد. مقایسه مدلها بر اساس معیار بیزی اطلاع انحرافی انجام شد.یافتهها: مدل رگرسیون پواسون تعمیم یافته با صفر انباشته با داشتن کمترین مقدار معیار اطلاع انحرافی نسبت با سایر مدلها، به عنوان بهترین مدل رگرسیون شمارشی با صفر انباشته برای دادهها انتخاب شد. متغیر وزن تأثیر معنیدار بر تعداد دفعات اهدای مجدد داشت بهطوریکه با افزایش وزن اهداکنندگان، تعداد دفعات اهدای مجدد خون افزایش یافته است. همچنین تعداد دفعات اهدای مجدد خون ارتباط معکوس با سن داوطلبان اهدای خون داشت.نتیجهگیری: تعداد دفعات اهدای مجدد خون با وزن ارتباط مستقیم و با سن ارتباط معکوس داشت. لذا لازم است با فرهنگسازی و آموزش عمومی، افراد با سن بالا و با وزن متوسط را به اهدای خون تشویق کنیم.واژههای کلیدی: اهدای خون- مدلهای رگرسیون شمارشی- صفر انباشته- تحلیل بیزی- مونت کارلوی زنجیر مارکوفی
رویا بداقلو، سلیمان خیری، مرتضی سدهی، محمدرضا آخوند،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: کراتوکنوس یک بیماری دو طرفه قرنیه است، که یکی از راههای درمان آن انجام پیوند است. ممکن است پیوند توسط سیستم ایمنی فرد گیرنده، دفع گردد که این مسأله موجب شکست پیوند خواهد شد. هدف این مطالعه تحلیل بیزی عوامل مؤثر بر دفع پیوند قرنیه دو طرفه بر اساس تابع مفصل است.روشها: یک نمونه از زمان بقای پیوند دوطرفه کراتوکنوس بررسی شد. از آنجایی که بین زمانهای دفع پیوند قرنیه همبستگی وجود دارد، برای تحلیل دادههای زمان دفع پیوند قرنیه دو طرفه از مفصل ارشمیدسی کلایتون استفاده شد، به طوریکه برآورد پارامترها به روش تحلیل بیزی و بر اساس الگوریتمهای مونتکارلوی زنجیر مارکوفی و به کمک نرمافزار WinBUGS انجام گرفت. برای مدلبندی تابع خطر، مدل خطر وایبول بهکار گرفته شد.یافتهها: وجود واسکولاریزاسیون قرنیه در زمان دفع پیوند اول و تازگی قرنیه در زمان دفع پیوند دوم تأثیر معنیداری بر زمان دفع پیوند داشتند. همچنین سن در زمان انجام پیوند، تأثیر جزیی معنیدار در هر دو زمان دفع اول و دوم داشت. میانگین پسین پارامتر همبستگی برای مفصل کلایتون برابر با ۹۸/۰ و ضریب همبستگی تاوکندال بین زمانهای دفع پیوند اول و دوم قرنیه ۳/۰ به دست آمد.نتیجهگیری: نتایج حاکی از همبستگی بین زمانهای دفع پیوند اول و دوم است. افزایش سن بهصورت جزیی خطر دفع پیوند را بالا میبرد. نگهداری قرنیه در محلول و همچنین وجود واسکولاریزاسیون قرنیه باعث افزایش خطر دفع پیوند قرنیه میشود..واژههای کلیدی: دفع پیوند قرنیه دو طرفه، کراتوکنوس، تحلیل بیزی، مفصل کلایتون، مونت کارلوی زنجیر مارکوفی
فاطمه جهانگیری مهر، سلیمان خیری، مرتضی سدهی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: شناسایی افراد مستعد اهدای خون نقش زیادی در تهیه خون سالم دارد. هرچه فاصله زمانی بین دو اهدای خون یک داوطلب اهدای خون کمتر باشد، شانس اینکه داوطلب اهدای خون به یک فرد اهداکننده مستمر خون تبدیل شود افزایش مییابد. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی عوامل مؤثر بر فواصل زمانی بین اهداهای خون در یک نمونه از اهداکنندگان بار اول خون است.روشها: در مطالعهای طولی از اطلاعات ۸۶۴ نفر اهداکننده خون در پایگاه انتقال خون شهرکرد استفاده شد. با تنظیم یک پرسشنامه، اطلاعات مربوط به سن، جنس، وزن، وضعیت تأهل، محل سکونت، سطح سواد، شغل، تعداد دفعات اهدا و فاصله زمانی بین دو اهدای خون در مقیاس روز جمعآوری شد. از نظر چارچوب دادههای بقا، فواصل زمانی بین اهداهای خون جزء پیشامدهای بازگشتی محسوب میشوند. برای شناسایی عوامل خطر موثر بر فاصلههای زمانی بین دادههای بقای بازگشتی، با توجه به همبستگی زمانهای بقا برای هر فرد، مدل کاکس با وجود اثر شکنندگی مشترک گاما به دادهها برازش داده شد و برآورد پارامترها تحت رویکرد بیزی و بر اساس الگوریتمهای مونت کارلوی زنجیر مارکوفی و به کمک نرم افزار WinBUGS به دست آمد.یافتهها: مدل خطر متناسب کاکس با وجود اثر شکنندگی مشترک گاما در مقایسه با مدل خطر متناسب کاکس بدون اثر شکنندگی برازش بهتری را بر روی دادههای بقای بازگشتی اهدای خون نشان داد. بر اساس نتایج مدل کاکس با شکنندگی گاما، متغیر وزن بطور معنیداری شانس اهدای خون را افزایش و فاصله زمانی بین اهداهای خون را کاهش داده است. همچنین متغیر سن بهطور جزیی تأثیر منفی بر شانس اهدای خون داشته است بهطوریکه شانس اهدای خون برای افرادی که سن کمتری داشتهاند بیشتر و فواصل زمانی بین اهداهای خون آنها کمتر بوده است.نتیجهگیری: با توجه به برازش بهتر مدل شکنندگی مشترک کاکس بر دادهها، همبستگی در بین زمانهای بازگشتی اهدای خون هر فرد تأیید میگردد. نظر به اینکه فاصله بین اهداهای خون برای افراد با وزن کمتر و سن بالاتر بیشتر بوده است لذا لازم است با فرهنگسازی و افزایش آگاهی این افراد را به اهدای خون در فواصل زمانی کوتاهتر ترغیب نمود.واژههای کلیدی: اهدای خون، مدل کاکس، اثر شکنندگی مشترک ، تحلیل بیزی، مونت کارلوی زنجیر مارکوفی
عباس خدابخشی، محبوبه کمالی، محمدمهدی امین، مرتضی سدهی، ملوک هادی علیجانوند، مرضیه وحید دستجردی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: سرب یکی از آلایندههای سمی اولویتدار محسوب میشود و از پساب صنایعی از قبیل باتریسازی، رنگکاری،ساخت تسلیحات، شیشهسازی، صنعت چاپ و غیره وارد محیط زیست میگردد. در این تحقیق نانوذرات اکسید آهن مغناطیسی (مگهمایت Fe۲O۳-g) به منظور ، حذف سرب از پساب سنتتیک صنایع باتریسازی مورد بررسی قرار گرفت.روشها: دراین مطالعه تأثیر عوامل مختلف شامل pH، غلظت اولیه سرب و زمان تماس بر حذف سرب از پساب سنتتیک توسط نانو ذرات مگهمایت مورد بررسی قرار گرفت و پس از جداسازی جاذب توسط میدان مغناطیسی، سنجش غلظت سرب باقیمانده در مایع رویی با دستگاه جذب اتمی مدل پرکین المر ۲۳۸۰ صورت گرفت. سپس نتایج توسط نرم افزار SPSS نسخه۱۸ آنالیز گردید.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان دادکه در شرایط pH معادل ۷، غلظت اولیه سرب ۵۰ میلیگرم بر لیتر و نانو مگهمایت با دوز ۱/۰ گرم بر لیتر، زمان تماس ۴۰ دقیقه، سرعت اختلاط ۱۵۰ دور بر دقیقه، راندمان حذف سرب ۹۱/۶۳% و ظرفیت جذب نیز mg/g۶۱ است.نتیجهگیری: در شرایط بهینه نانوذرات مگهمایت ظرفیت جذب بالا، سریع و مؤثر فلز سرب را داشته و راندمان حذف با pH و زمان رابطه مستقیم و با غلظت اولیه سرب رابطه عکس داشته و مدل جذب با ایزوترم فروندلیچ مطابقت دارد.واژههای کلیدی: سرب، جذب سطحی، نانو ذرات مگهمایت، باتری سازی
بهاره اندایش گر، مرتضی سدهی، سلیمان خیری، مرحمت فراهانی نیا،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: تحلیل ممیزی و ردهبندی یکی از پرکاربردترین بخشهای آماری در حوزه های مختلف علمی است. در این مورد روشهای کلاسیک آماری دارای پیشفرضهایی هستند که در صورت برقرار نبودن آنها استفاده از این روشها با خطاهای قابل توجهای همراه است. از طرفی روش شبکه عصبی مصنوعی با محدودیت کمتری روبرو است، و از آنجا که تحلیل دادههای پزشکی دارای حساسیت بالایی است و اشتباه در ردهبندی منجر به خطاهای جبرانناپذیری خواهد شد اهمیت دارد که دقیقترین روش با کمترین خطا را برای تحلیل این دادهها به کار برد.روشها: برای مقایسهی سه روش ممیزی درجه دو، رگرسیونلجستیک و شبکه عصبی مصنوعی در تشخیص بیماری از ۱۰۰۰ داده مربوط به بیماری انفارکتوس میوکارد استفاده شد. ارزیابی شبکه عصبی، با ملاک حداقل مربعات خطای پیشبینی صورت پذیرفت و از الگوریتم پسانتشار خطا استفاده شد. در ادامه عملکرد سه الگوریتم مختلف (BFGS یا Broyden-Fletcher-Goldfarb-Shanne) , Conjugate gradient و Gradient descent از شبکه عصبی در تشخیص و پیشبینی بیماری، مورد مقایسه قرار گرفت. تحلیل دادهها با نرم افزارهایSPSS, R, SAS, STATISTICA انجام شد.یافتهها: درصد خطا، درصد صحت پیشبینی، حساسیت، ویژگی و سطح زیر منحنی راک به ترتیب در روش ممیزی درجه دو برابر با ۱۵/۱۰، ۸۵/۸۹، ۸۸۸۸/۰، ۹۰۸۳/۰ ، ۹۲۲/۰ و در روش رگرسیون لجستیک برابر با ۸۸/۱۰، ۱۲/۸۹، ۸۷۴۳/۰، ۹۱۱۰/۰، ۹۴۱/۰ و برای شبکه عصبی مصنوعی منتخب برابر با ۹۷/۳، ۰۳/۹۶، ۹۵۶۱/۰، ۹۶۴۴/۰، ۹۶۶/۰ به دست آمد. تفاوت معنیداری بین سطح زیر منحنی راک برای سه روش وجود داشت. همچنین از بین سه الگوریتم مختلف شبکه عصبی الگوریتم BFGS بر اساس معیارهای ذکر شده عملکرد بهتری داشته است و تفاوت معنیداری بین سطح زیر منحنی راک برای سه الگوریتم وجود داشت.نتیجهگیری: با توجه به اینکه محدودیتی برای استفاده از شبکه عصبی مصنوعی وجود ندارد میتوان نتیجه گرفت که این روش دقت پیشبینی و غربالگری بهتری نسبت به روشهای ممیزی لجستیک و ممیزی درجه دو در تشخیص و پیشبینی بیماری انفارکتوس میوکارد داشته است. واژههای کلیدی: ممیزی درجه دو، رگرسیون لجستیک، شبکه عصبی مصنوعی، انفارکتوس میوکارد
عباس خدابخشی، وحیده پرورش، مرتضی سدهی، محسن اربابی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: رنگ یکی از مهمترین آلایندههای موجود در فاضلاب نساجی به شمار میرود که اغلب سمی، سرطانزا و جهشزا میباشد. بنابراین، آلایندههای رنگی قبل از ورود به محیط زیست باید تصفیه شوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی کارایی خاکستر ریشه گیاه شیرین بیان در حذف رنگ راکتیو بلک ۵ از محلولهای آبی انجام شد.روشها: این مطالعه به صورت تجربی و در مقیاس آزمایشگاهی انجام گرفت. جاذب مورد نظر در شرایط آزمایشگاهی تهیه و با استفاده از الکهای استاندارد دانهبندی شد و اثر شاخصهای مختلف شامل pH (۱۲-۲)، غلظت اولیه رنگ (۶۰-۴۰-۲۰ میلیگرم در لیتر)، زمان تماس (۱۸۰-۱۰ دقیقه) و دوز جاذب (۲-۳/۰ گرم در ۱۰۰ سیسی) مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: کارایی خاکستر ریشه گیاه شیرین بیان در حذف رنگ با افزایش pH و غلظت اولیه رنگ، کاهش و با افزایش زمان تماس تا ۶۰ دقیقه اول افزایش یافت. همچنین، یافتهها از ایزوترم Langmuir (۹۴۶۷/۰ = ۲R) بهتر پیروی نمود.نتیجهگیری: خاکستر ریشه گیاه شیرین بیان از توانایی مطلوبی (۴۸/۹۸ درصد در غلظت ۲۰ میلیگرم آلاینده) در حذف رنگ راکتیو بلک ۵ از محلولهای آبی و فاضلابهای صنعت نساجی برخوردار است.