۴ نتیجه برای مرجان منصوریان
اکرم یزدانی، مرجان منصوریان، مسعود امینی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: اطلاعات مربوط به پیشامدهای بازگشتی در مطالعات گذشتهنگر میتواند با رها کردن دوره پیگیری، به پایان رسیدن دوره مطالعه و یا رخداد یک پیشامد نهایی مانند مرگ و یا ابتلا به یک بیماری با وضعیت ثابت، به پایان برسد. در این صورت پیشامد نهایی اصلی با پیشامدهای بازگشتی گذشته وابسته میشود و فرض سانسور شدن ناآگاهیبخش پیشامدهای بازگشتی بوسیله رخداد نهایی که فرض بسیاری از تحلیلهای آماری است، نقص میشود. مدلبندی توام راه حلی است که در چنین وضعیتی به دلیل قابلیت مطالعه همزمان دو فرآیند و دستیابی به برآوردهای نااریب و کافی برای پارامترها، جهت تحلیل بسیاری از مطالعات پیگیری مناسب است.روشها: در این مطالعه مدل شکنندگی توام با روش برآوردیابی ماکزیمم درستنمایی تاوانیده مورد بررسی قرار گرفته و طی یک مثال بالینی کاربرد این نوع مدلبندی توأم در بررسی عوامل مؤثر بر تکرار وضعیت پرهدیابت (پیشامد بازگشتی) و ابتلای نهایی فامیل افراد دیابتی به دیابت نوع دوم (رخداد نهایی) در یک مطالعه همگروهی از بستگان درجه اول بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد درونریز و متابولیسم اصفهان نشان داده شده است. تحلیلها با بکارگیری نرم افزار۲,۱۵.۲R- صورت گرفته است.یافتهها: خطر بازگشت پرهدیابت با تعدیل اثر انرژی دریافتی در افراد با مصرف کربوهیدرات بالای ۶۵ درصد انرژی دریافتی ۴۸/۳ برابر بیشتر از مصرف کربوهیدرات کمتر از ۴۰ درصد انرژی میباشد. خطر ابتلا به واقعه نهایی دیابت با تعدیل اثر انرژی دریافتی در افراد با مصرف پروتئین بین ۱۲ تا ۱۵ درصد انرژی دریافتی، ۱۹/۰ برابر بیشتر از مصرف پروتئین کمتر از ۱۲ درصد انرژی دریافتی و مصرف پروتئین بالای ۱۵ درصد انرژی دریافتی، ۱۹/۰ برابر بیشتر از مصرف پروتئین کمتر از ۱۲ درصد انرژی دریافتی میباشد.نتیجهگیری: تغییر روش زندگی بر حسب اصلاح عملکرد تغذیهای و بکارگیری روشی مبنی بر تعدیل شاخصهای تنسنجی میتواند بهعنوان عواملی مؤثر بر کاهش عملکرد ژنتیکی در ابتلا به بیماری دیابت نوع دو مورد استفاده قرار گیرد.واژههای کلیدی: مدلهای شکنندگی توأم، درستنمایی تاوانیده، پیشامدهای بازگشتی، پرهدیابت، دیابت
ایرج کاظمی، فاطمه حسنزاده، مرجان منصوریان، غلامرضا خیرآبادی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: فاکتورهای مخاطره از موارد مهم در پیشگیری از اقدام به خودکشی شناخته شدهاند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی فاکتورهای مؤثر بر تکرار اقدام به خودکشی در جوانان و بزرگسالان است که توسط تعمیمی از مدلهای رگرسیونی شمارشی مثبت انجام گرفت.روشها: اطلاعات ۷۰۱ بیمار (۱۸۳ جوان و ۵۱۸ بزرگسال)، با ویژگی حداقل یک بار اقدام به خودکشی ناموفق، به روش DSM-IV (Diagnostic and statistical manual of mental disorders, ۴th edition) در شهر اصفهان جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها علاوه بر ارایه شاخصهای آمار توصیفی، از برازش مدلهای رگرسیونی شمارشی مثبت با خاصیت آماسیده- یک نیز استفاده گردید.یافتهها: مدل Poisson مثبت آماسیده- یک برای گروه سنی جوانان مناسب بود. فاکتورهای سن و وجود پیشینه خانوادگی دارای اثر مثبت و فاکتور اختلال سازگار در مقایسه با افسردگی اثر منفی در تکرار اقدام به خودکشی بین جوانان داشت. نتایج حاصل از برازش مدل دوجملهای- منفی با ویژگی شمارشی مثبت و آماسیده- یک برای گروه سنی بزرگسالان نشان داد که زندگی در ناحیه روستایی، وجود پیشینه خانوادگی و تصمیمگیری بدون طراحی قبلی دارای اثر مثبت بر تکرار اقدام به خودکشی بود. همچنین، تکرار اقدام به خودکشی در بیماران با اختلال دوقطبی نسبت به افراد افسرده عدد بیشتری را نشان داد.نتیجهگیری: در گروه سنی جوانان فاکتورهای اختلال سازگار و سن معنیدار بود؛ در صورتی که برای بزرگسالان اختلال دوقطبی و منطقه سکونت از فاکتورهای تأثیرگذار است. همچنین، در هر دو گروه سنی وجود پیشینه خانوادگی اثر مثبت بر تکرار اقدام به خودکشی دارد.
بیژن بینا، محمد مهدی امین، مرجان منصوریان، مریم حاتمزاده، گلرخ مراثی، مرضیه وحید دستجردی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: فاضلاب تولید شده در اثر فعالیتهای دامداری، مملو از مواد مغذی میباشد که در صورت ورود به آبهای سطحی و زیرزمینی، اختلالات قابل توجهی را در کیفیت این منابع ایجاد خواهد کرد. نیزارهای مصنوعی به دلیل داشتن هزینههای به نسبت پایین احداث و بهرهبرداری نسبت به سیستمهای تصفیه متداول و اثراتی که در حذف آلایندهها دارد، یکی از گزینههای پیشنهادی جهت تصفیه فاضلابهای دامداریها میباشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین کارایی نیزارهای مصنوعی در حذف مواد آلی و نوترینتها از پساب دامپروری و بررسی تأثیر بار سطحی و زمان ماند در کارایی نیزارهای مصنوعی بود.روشها: در این پژوهش، راندمان حذف شاخصهای Biochemical oxygen demand (BOD)، Chemical oxygen demand (COD)، کل جامدات معلق (Total suspended solids یا TSS)، نیترات- نیتروژن و فسفات (ارتوفسفات) از پساب دامپروری با استفاده از نیزارهای مصنوعی در چند زمان ماند و بارگذاری هیدرولیکی متفاوت طی یک دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: مقایسه راندمان حذف نشان داد که بیشترین میانگین میزان حذف در نیزارهای مصنوعی، در زمان ماند بیشتر، بارگذاری هیدرولیکی کمتر و درجه حرارت بیشتر از ۱۵ درجه سانتیگراد اتفاق افتاد و میزان حذف شاخصهای BOD، COD، TSS، نیترات و فسفات به ترتیب ۷۴، ۶۲، ۶۹، ۶۱ و ۲۳ درصد گزارش گردید.نتیجهگیری: کارایی نیزارهای مصنوعی در بهبود کیفیت پساب خروجی از تصفیه ثانویه دامداریها به منظور دستیابی به استاندارد سازمان محیط زیست ایران جهت آبیاری فضای سبز قابل قبول میباشد.
سیامک پورعبدیان، عاطفه محمودی، فرهاد فروهرمجد، مرجان منصوریان، نیلوفر ضیایی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: صدا شایعترین عامل استرسزا در محیطهای کاری است که میتواند اثرات زیانآوری را به دنبال داشته باشد. در این ارتباط، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات زمان مواجهه با صدا و تراز فشار آن بر میزان خستگی ذهنی و ترشح هورمون نورآدرنالین در بدن انسان در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. روشها: مطالعه حاضر طی چهار روز متوالی در ارتباط با ۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت گرفت. افراد مورد مطالعه در روزهای اول (نیم ساعت) و دوم (یک ساعت) با تراز ۸۵ دسیبل و در روزهای سوم (نیم ساعت) و چهارم (یک ساعت) با تراز ۹۰ دسیبل مواجهه یافتند. هر روز افراد قبل و بعد از مواجهه، ۲۰ سؤال ریاضی را حل میکردند و میزان خستگی ذهنی خود را بر روی مقیاس آنالوگ بصری (VAS: Visual Analog Scale) علامت میزدند. شایان ذکر است که از تمامی افراد قبل و بعد از مواجهه، نمونه خون گرفته شد. در نهایت، نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS آنالیز گردیدند. یافتهها: سطح هورمون نورآدرنالین تنها در زمان نیم ساعت مواجهه با تراز ۹۰ دسیبل اختلاف معناداری با یک ساعت مواجهه با همین تراز داشت (۰۳۷/۰P=) و در سایر زمانهای مواجهه اختلاف معناداری مشاهده نشد. باید خاطرنشان ساخت که در خستگی ذهنی در تمامی حالات، قبل و بعد از مواجهه با ترازهای فشار صوت ۸۵ و ۹۰ دسیبل اختلاف معناداری مشاهده گردید. نتیجهگیری: افزایش زمان مواجهه با صدا، تنها باعث افزایش میزان خستگی ذهنی گردید؛ اما تغییری در ترشح نورآدرنالین ایجاد نکرد. علاوهبراین، افزایش تراز فشار صوت از ۸۵ به ۹۰ دسیبل موجب افزایش میزان خستگی ذهنی و ترشح نورآدرنالین نگردید؛ از این رو به نظر میرسد که در کوتاهمدت، افزایش زمان مواجهه نسبت به افزایش تراز فشار صوت در ایجاد خستگی ذهنی مهمتر میباشد.