جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای کافشانی

ام البنین کافشانی، محمد حسن انتظاری، محسن حسینی، مهین محب رسول، فرناز سهرابی، علی ترابی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: سوء تغذیه پروتئین انرژی و التهاب در بین بیماران دیالیزی شایع می‌باشد. سوء تغذیه پیامدهای بسیاری از جمله افزایش مرگ و میر و دیر التیام یافتن زخم‌ها، افزایش حساسیت به عفونت، خستگی و بی‌حالی به دنبال دارد. سوء تغذیه پروتئین انرژی و التهاب در بیماران همودیالیزی اغلب منجر به سندرم کمپلکس سوء تغذیه التهاب یا آترواسکلروز– سوء تغذیه و التهاب می‌گردد، که با بیماری آترواسکلروتیک قلبی عروقی ارتباط دارد. این سندرم در بیمارانی که به مدت طولانی تحت دیالیز هستند، ایجاد می‌گردد و عامل مهم مرگ و میر در این بیماران محسوب می‌شود. با توجه به این که مطالعات مختلف نتایج متفاوتی را در مورد ارتباط التهاب و سوء تغذیه نشان می‌دهد، بر آن شدیم تا ارتباط شاخص‌های التهابی و دریافت مواد مغذی را در بیماران همودیالیزی بررسی کنیم. روش‌ها: این پژوهش به روش مقطعی بر روی ۳۵ نفر از بیماران همودیالیز (۵/۵۸ درصد مرد و ۱/۴۸ درصد زن با میانگین سنی ۵۵/۵۱ سال) انجام شد، که حداقل به مدت ۶ ماه تحت دیالیز بودند. اطلاعات به وسیله یک پرسش‌نامه حاوی مشخصات فردی، پزشکی و آزمایشات کلینیکی و یک پرسش‌نامه بسامد خوراکی (FFQ یا Food Frequency Questionnaire) جمع‌آوری گردید. مشخصات آنتروپومتریک شامل قد و وزن با استفاده از ترازوی Seca و قد‌سنج اندازه‌گیری گردید و نمونه خون از بیماران گرفته شد و جهت انجام آزمایشات به آزمایشگاه ارسال گردید. پرسش‌نامه بسامد خوراکی شامل ۱۹۴ قلم غذایی از کلیه افراد تکمیل گردید و نتایج به دست آمده با نرم‌افزار N۳ و SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: پس از پایان مطالعه ارتباط بین دریافت سلینوم و ویتامین B۱ با CRP معنی‌دار بود (۰۰۱/۰ = P). در مورد بقیه مواد مغذی مورد بررسی ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. در ضمن دریافت پروتئین، کالری، فیبر، ویتامین‌ها و املاح به طور معنی‌داری پایین‌تر از DRI بود. نتیجه‌گیری: با توجه به این که دریافت کالری، پروتئین و تعدادی از ویتامین و املاح در این افراد به طور معنی‌داری کمتر از DRI بود و همچنین ارتباط بعضی مواد مغذی با CRP معنی‌دار بود، انتظار می‌رود که این افراد دچار سیکل سوء تغذیه– التهاب شده باشند، یا به زودی وارد این سیکل گردند، که این اهمیت مراقبت‌های تغذیه‌ای را در بهبودی و پیش‌گیری از مرگ و میر در این افراد را نشان می‌دهد. واژه‌های کلیدی: تغذیه، التهاب، مواد مغذی، همودیالیز، CRP.
ام البنین کافشانی، غلامرضا شریفی‌راد، اکبر حسن‌زاده، مژگان رجعتی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: رشد جمعیت ایران در دو دهه اخیر چنان افزایش یافته است که در مقاطعی به رشد انفجاری رسیده است. اکنون پیامدهای این رشد جمعیت به خوبی محسوس است و در آینده هم مدت‌ها ادامه خواهد یافت. روش‌های مختلفی برای تنظیم خانواده وجود دارد و یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، حاملگی ناخواسته با وجود استفاده از قرص‌های پیشگیری از بارداری است. با وجود تعداد بالای بارداری‌های مرتبط با مصرف قرص‌های ضدبارداری، بررسی‌ها برای ریسک فاکتورهای بیولوژیک دخیل در نارسایی این روش محدود است. یکی از ریسک فاکتورهای ممکن وزن بدن می‌باشد. با توجه به شیوع روز افزون چاقی در زنان و با توجه به این که مطالعات در این زمینه ناکافی است، بررسی‌هایی در این زمینه ضروری است. روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی– تحلیلی گذشته‌نگر است که بر روی ۲۰۲ زن در سنین باروری با میانگین سنی ۳۰ سال صورت گرفت. به طوری که با استفاده از نمونه‌گیری خوشه‌ای از بین ۴۹ مرکز بهداشتی درمانی شهرستان لنجان، ۲۰ مرکز انتخاب شد. در هر مرکز ۲۰ پرونده به طور تصادفی انتخاب شد. سپس اطلاعات لازم شامل خواسته یا ناخواسته بودن حاملگی، سن، تحصیلات، تعداد زایمان‌ها، فاصله بین فرزندان، شاخص توده بدنی و مدت زمان استفاده از قرص‌های ضدبارداری از طریق مصاحبه با افراد و مشاهده پرونده افرادی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، تکمیل گردید. اطلاعات توسط نرم‌افزار SPSS و آزمون آماری رگرسیون لجستیک آنالیز گردید و نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: در بین افرادی که از قرص استفاده کردند و باردار شدند، ۱/۸۲ درصد حاملگی خواسته و ۹/۱۷ درصد حاملگی ناخواسته داشتند. از نظر شاخص توده بدنی ۱/۱ درصد از این زنان BMI (Body mass index) کمتر از ۵/۱۸ داشتند که لاغر محسوب می‌شدند. ۵۶/۳۹ درصد از نظر وزنی طبیعی بودند. ۸/۴۷ درصد دارای اضافه وزن و ۵/۱۱ درصد چاق بودند. از نظر مدت زمان استفاده از قرص‌های ضدبارداری ۴/۳۹ درصد کمتر از ۱۲ ماه و ۵/۱۸ درصد بالای ۴۹ ماه استفاده کردند. آزمون t-test نشان داد که میانگین شاخص توده بدنی قبل از بارداری و زمان بارداری در افرادی که حاملگی ناخواسته داشتند به طور معنی‌داری بیشتر است (۰۰۴/۰ = P و ۰۰۸/۰ = P). نتیجه‌گیری: با توجه به نتیجه به دست آمده و عوارض حاملگی ناخواسته که شامل افزایش مرگ و میر مادر و جنین، ناهنجاری در جنین، سقط ناسالم و غیر بهداشتی می‌باشد، توجه به تغییر روش پیشگیری از بارداری یا تغییر دوز قرص‌های ضدبارداری در زنان چاق ضروری به نظر می‌رسد. واژه‌های کلیدی: اضافه وزن، چاقی، حاملگی ناخواسته، قرص‌های ضدبارداری، روش‌های هورمونی پیشگیری از بارداری
ام‌البنین کافشانی، محمود یاحی، محمد حسن انتظاری، اکبر حسن زاده، لیلی موهبت، علی ترابی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: دریافت زیاد نیتریت و نیترات، اثرات نامطلوبی بر سلامتی انسان دارد، از جمله عوارض آن بیماری متهموگلوبینمیا در کودکان و سرطان‌زایی در بزرگسالان را می‌توان نام برد. سبزیجات از منابع اصلی نیتریت و نیترات در رژیم غذایی محسوب می‌شوند. این مطالعه جهت بررسی تأثیر نوع آب استفاده شده برای آبیاری بر مقدار نیترات سبزیجات انجام شد. روش‌ها: از منطقه شرق اصفهان تعداد ۱۰۶ نمونه از ۸ نوع سبزی پر مصرف (خیار، گوجه، کاهو، پیاز، تره، جعفری، اسفناج، سیب‌ زمینی) آبیاری شده با آب زاینده‌رود و ۱۰۶ نمونه از همان سبزیجات که با چاه آبیاری شده بود به طور تصادفی جمع‌آوری گردید. پس از آماده‌سازی نمونه‌ها مقدار نیترات و نیتریت به روش مرجع اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد و داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نیترات در خیار، گوجه، پیاز، تره، کاهو، جعفری، اسفناج، سیب زمینی آبیاری شده با آب زاینده‌رود به ترتیب ۱/۱ ± ۳۰، ۴/۱ ± ۶۶/۳۰، ۵۹/۲ ± ۲۵/۴۵، ۳۵/۴ ± ۶۶/۲۳۰، ۲۸/۱۹ ± ۸/۱۷۳، ۴۴/۸ ± ۶۶/۳۱۹، ۴۷/۱۸ ± ۲۵/۳۲۱ و ۲ ± ۲۵/۶۴ میلی‌گرم به ازای کیلوگرم وزن مرطوب و در خیار، گوجه، پیاز، تره، کاهو، جعفری، اسفناج، سیب زمینی آبیاری شده با آب چاه به ترتیب ۹۱/۰ ± ۷۳/۲۶، ۷۷/۲ ± ۶۶/۲۶، ۸۷/۲ ± ۴۱/۲۸، ۵۶/۲۰ ± ۸۳/۱۶۱، ۲/۵۸ ± ۷۱/۲۷۵، ۳۸/۳۷ ± ۵/۳۱۲، ۶۷/۲۸ ± ۳۱۱ و ۰۶/۲ ± ۹/۱۱۶ میلی‌گرم به ازای کیلوگرم وزن مرطوب بود. مقدار نیتریت به علت ناچیز بودن مقدار آن، قابل اندازه‌گیری نبود. آزمون t مستقل نشان داد که میانگین نیترات در خیار، گوجه، پیاز و تره آبیاری شده با آب زاینده‌رود به طور معنی‌داری بیشتر از سبزیجات آبیاری شده با آب چاه بود (۰۰۱/۰ = P) و میانگین نیترات در جعفری و اسفناج تفاوت معنی‌داری نداشت. در ضمن میانگین نیترات سیب زمینی و کاهو آبیاری شده با آب چاه به طور معنی‌داری بیشتر از سیب زمینی و کاهو آبیاری شده با آب چاه بود. نتیجه‌گیری: میانگین نیترات در سبزیجات مختلف یکسان نیست. خیار و گوجه کمترین میزان و جعفری و اسفناج بیشترین مقدار را در میان نمونه‌های مورد بررسی داشتند و در اکثر موارد مقدار نیترات در سبزیجات آبیاری شده با آب رودخانه بیشتر است که می‌تواند به دلیل ورود فاضلاب‌های صنعتی به آب رودخانه باشد که توجه خاص مسوؤلین امر را می‌طلبد. واژه‌های کلیدی: سبزیجات غده‌ای، سبزیجات ریشه‌ای، نیترات، نیتریت، آب چاه، آب رودخانه، پساب فاضلاب‌های صنعتی  
امیر هادی، مرضیه کافشانی، جهانگیر کریمیان، محمدرضا مراثی، محمدحسن انتظاری،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: امروزه یکی از مهم‌ترین عوامل خطر بروز بیماری‌های قلبی- عروقی، استرس اکسیداتیو می‌باشد. مطالعات مختلف ارتباطی قوی میان افزایش مصرف فلاونوئیدهای گیاهی و کاهش خطر بروز انواع بیماری‌های مزمن را گزارش کرده‌اند. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف عصاره‌ چای سبز و چای ترش بر استرس اکسیداتیو، فشار خون و نمایه‌ توده‌ بدنی (Body mass index یا BMI) مردان ورزشکار بود.روش‌ها: در این پژوهش، ۵۴ مرد ورزشکار که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، انتخاب شدند. سپس شرکت ‌کنندگان با استفاده از روش بلوک‌های تصادفی سه‌تایی، در ۳ گروه قرار گرفتند. گروه‌های مداخله و دارونما به ترتیب کپسول‌های ۴۵۰ میلی‌گرمی عصاره‌ چای سبز، عصاره‌ چای ترش و مالتودکسترین را دریافت کردند. سطح سرمی مالون دی‌آلدهید (Malondialdehyde یا MDA)، فشار خون و BMI شرکت ‌کنندگان در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه‌گیری گردید.یافته‌ها: مصرف عصاره‌ چای سبز و چای ترش پس از شش هفته، توانست سطح MDA سرم گروه مداخله را نسبت به گروه دارونما به ‌طور معنی‌داری کاهش دهد (۰۰۸/۰ = P). با این ‌وجود، تنها مصرف عصاره‌ چای ترش فشار خون سیستولیک را به طور معنی‌داری کاهش داد (۰۰۱/۰ > P). مصرف هر دو عصاره چای، تأثیر معنی‌داری بر فشار خون دیاستولیک، وزن و میزان BMI نداشت.نتیجه‌گیری: مصرف عصاره‌ چای سبز و چای ترش با کاهش استرس اکسیداتیو، می‌تواند خطر بیماری‌های قلبی- عروقی را در مردان ورزشکار کاهش دهد.
امیر هادی، غلامرضا عسکری، مرضیه کافشانی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

مشکلاتی از جمله اختلالات هورمونی، التهاب و محدودیت‌های رژیم‌های غذایی، می‌تواند منجر به سوء تغذیه در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه به ویژه بیماران تحت دیالیز شود. بهبود وضعیت تغذیه این بیماران با مداخلات رژیمی و یا غیر رژیمی، گامی حیاتی در کاهش میزان عوارض و مرگ و میرهای ناشی از این بیماری می‌باشد. اختلاف نظرهای بسیاری در مورد استفاده از مکمل‌های ویتامینی در بیماری‌های کلیوی وجود دارد و در این زمینه توصیه‌های مبتنی بر شواهد علمی، بسیار اندک است. با توجه به موارد مطرح ‌شده و افزایش مصرف روزافزون مکمل‌های غذایی در جهان، مطالعه‌ مروری حاضر با هدف جمع‌آوری و خلاصه‌سازی شواهد علمی موجود در مورد مکمل یاری‌های تغذیه‌ای در بیماران مزمن کلیوی انجام گردید.
زهرا سادات خسروی، مرضیه کافشانی، اکبر حسن‌زاده، پرستو توسلی، محمد حسن انتظاری،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: کمبود ویتامین D به عنوان یک مشکل بهداشتی در سراسر جهان مطرح است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر ویتامین D بر کاهش وزن، پروتئین واکنشگر C با حساسیت بالا (High sensitivity C-reactive protein یا hs-CRP) و مقاومت انسولینی زنان چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.روش‌ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی دو سوکور بود که بر روی ۵۳ نفر از زنان چاق و دارای اضافه وزن صورت گرفت. نمونه‌ها به دو گروه تقسیم شدند. گروه مداخله، مکمل ویتامین D را با دوز ۵۰۰۰۰ واحد در هفته (به مدت ۶ هفته) و گروه دیگر دارونما دریافت کرد. شاخص‌های آنتروپومتری و نشانگرهای بیوشیمیایی hs-CRP قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری گردید و با استفاده از آزمون‌های Paired t و Independent t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته‌ها: پس از استفاده از مکمل ویتامین D، سطح سرمی ویتامین D افزایش معنی‌داری در مقایسه با گروه شاهد داشت (۰۰۱/۰ > P)، اما تفاوت معنی‌داری بین دو گروه در شاخص‌های آنتروپومتریک، سطح hs-CRP و مقاومت انسولینی مشاهده نشد (۰۵۰/۰ < P برای همه).نتیجه‌گیری: مکمل‌یاری ویتامین D با دوز ۵۰۰۰۰ واحد در هفته به مدت ۶ هفته در زنان چاق و دارای اضافه وزن، تأثیری بر وزن، شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI)، دور کمر، مقاومت انسولینی و hs-CRP ندارد.
فرحناز حائری، سید پیام شریعت پناهی، رویا خواجه مهریزی، سید شهاب‌الدین حسینی، مرضیه کافشانی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

 
مقدمه: چاقی در کودکی می‌تواند پیش‌بینی‌کننده بروز انواع اختلالات در بزرگسالی باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین وزن هنگام تولد و الگوی تغذیه با شیر مادر با چاقی در کودکان بدو ورود به دبستان بود.
روش‌ها: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۸۴ کودک پایه اول دبستان مبتلا به چاقی در گروه مورد قرار گرفتند. ۸۴ کودک با وزن طبیعی نیز به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: ارتباط معنی‌داری بین چاقی در دوران کودکی با وزن هنگام تولد و الگوی تغذیه با شیر مادر مشاهده نشد. با این وجود، بین شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) پدر و چاقی کودک ارتباط معنی‌داری وجود داشت (۰/۰۱۱ = P).
نتیجه‌گیری: بین چاقی کودکان با وزن هنگام تولد و الگوی تغذیه با شیر مادر ارتباطی مشاهده نگردید. از آن‌جا که چاقی ارتباط بسیار پیچیده‌ای با عوامل محیطی، ژنتیکی، فرهنگی و سبک زندگی از جمله عادات تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی در سال‌های پس از تولد دارد، وزن هنگام تولد و نوع الگوی تغذیه در سال اول زندگی، نمی‌تواند پیشگویی‌کننده قوی به منظور سنجش میزان بروز و شیوع چاقی در این دوران باشد. بنابراین، انجام تحقیقات بیشتر جهت شناسایی عوامل تأثیرگذار بر چاقی کودکان توصیه می‌شود.

فرحناز حائری، سید پیام شریعت‌پناهی، مرضیه کافشانی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: چاقی نوعی اختلال متابولیکی است که امروزه به صورت یک اپیدمی درآمده و طی چند دهه اخیر، شیوع آن در گروه‌های سنی مختلف از جمله کودکان افزایش یافته است. چاقی در کودکان با استفاده از مراجع ایرانی، World Health Organization (WHOCenters for Disease Control and Prevention (CDCInternational Obesity Task Force (IOTF) قابل تشخیص می‌باشد. از آن‌جا که عوامل محیطی و نژادی می‌توانند بر شاخص‌های تن‌سنجی تأثیرگذار باشند، نمایه توده بدنی (Body mass index یا BMI) نیز می‌تواند در جوامع مختلف، متفاوت باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین شیوع چاقی در کودکان بدو ورود به دبستان‌های شهرستان مهریز و مقایسه آن با منحنی‌های مرجع BMI انجام شد.
روش کار: در این مطالعه که به صورت مقطعی و توصیفی- تحلیلی انجام گرفت، ۱۲۰۹ دانش‌آموز بدو ورود به دبستان وارد تحقیق شدند. جنسیت، وزن و قد دانش‌آموزان ثبت و سپس BMI آن‌ها به روش تقسیم وزن بر حسب کیلوگرم به مجذور قد بر حسب مترمربع محاسبه گردید. تعیین چاقی به عنوان صدک بالاتر از ۹۵ به استناد چهار مرجع ایرانی، WHO، CDC و IOTF مورد بررسی قرار گرفت. پرسش‌نامه دیگری نیز جهت بررسی برخی از عوامل تکمیل شد.
یافته‌ها: شیوع چاقی در کودکان بدو ورود به دبستان‌های شهرستان مهریز بر اساس چهار مرجع CDC، WHO، IOTF و ایرانی به ترتیب برابر ۶/۲، ۶/۹، ۳/۸ و ۶/۹ درصد گزارش گردید. مقایسه شاخص‌ها نشان داد که گزارش‌های مراجع BMI در WHO و CDC و مرجع ایرانی شباهت معنی‌داری داشتند، اما در مقایسه مرجع IOTF و مرجع ایرانی، شباهت معنی‌داری یافت نشد.
نتیجه‌گیری: شیوع چاقی در کودکان بدو ورود به دبستان‌های شهرستان مهریز بر اساس مراجع ایرانی و WHO با هم برابر بود و مراجع دیگر شیوع چاقی را به میزان‌های متفاوتی برآورد کردند. از آن‌جا که چاقی ارتباطی بسیار پیچیده‌ای با عوامل محیطی، ژنتیکی، فرهنگی و سبک زندگی دارد، پیشنهاد می‌شود هر کشوری بر اساس مرجع BMI همان کشور و یا از مرجع WHO جهت تعیین چاقی استفاده نماید.
مرضیه کافشانی، نوشین محمدی‌فرد، نضال صراف زادگان، فرناز نوری‌زاده،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: بیماری‌های قلبی- عروقی (Cardiovascular disease یا CVDs) به عنوان اصلی‌ترین علت مرگ و میر در جهان شناخته می‌شوند و نرخ مرگ و میر ناشی از آن در حال افزایش می‌باشد و به عوامل متعددی بستگی دارد. پژوهش حاضر با هدف کلی تعیین ارتباط کمیت کربوهیدارت دریافتی با ابتلا به بیماری‌های زودرس قلبی (Premature CVDs یا PCVDs) انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه از نوع مورد- شاهدی بود که بر روی ۹۷۲ نفر (۴۵۰ زن و ۵۲۲ مرد) از بیمارانی که به منظور انجام آنژیوگرافی به بیمارستان‌های شهید چمران و عسگریه اصفهان مراجعه کرده بودند، انجام شد. بیماران بر اساس نتیجه آنژیوگرافی، در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. به منظور ارزیابی رژیم غذایی بیماران، از پرسش‌نامه بسامد خوراک استفاده گردید. رابطه کربوهیدرات، فیبر و قند ساده دریافتی با ابتلا به PCVDs با استفاده از رگرسیون لجستیک ساده و چندگانه با تعدیل متغیرهای مخدوشگر انجام شد.
یافته‌ها: میانگین سنی شرکت‌کنندگان، ۹۰/۶ ± ۱۳/۵۱ سال بود. ارتباط معنی‌داری بین کربوهیدرات [۰۷/۲-۷۲/۰ = Confidence interval (CI) ۹۵ درصد، ۲۲/۱ = Odds ratio (OR)]، فیبر (۴۱/۱-۶۳/۰ = CI ۹۵ درصد، ۹۴/۰ = OR) و قندهای ساده (۹۰/۱-۹۶/۰ = CI ۹۵ درصد، ۳۵/۱ = OR) پس از تعدیل متغیرهای سن، جنسیت، تحصیلات، شغل، فعالیت بدنی، سیگار، نمایه توده بدنی (Body mass index یا BMI)، سابقه خانوادگی ابتلا به سکته قلبی و انرژی دریافتی با ابتلا PCVDs مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: با بر اساس نتایج به دست آمده، کربوهیدرات، فیبر و قند ساده دریافتی در رژیم غذایی با شانس PCVDs ارتباطی ندارد.


زینب قاسمی، سعید فلاح علی‌آبادی، آوات فیضی، مرضیه کافشانی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: شیوع سندرم متابولیک در سراسر جهان در حال افزایش است. رژیم غذایی به عنوان یک عامل قابل تغییر برای پیشگیری و درمان این بیماری، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ارتباط کیفیت رژیم غذایی و اجزای سندرم متابولیک در بزرگسالان بود.
روش‌ها: این مطالعه مقطعی بر روی ۴۲۲۷ بزرگسال زن و مرد (۳۵ تا ۷۰ سال) شرکت‌کننده در تحقیق هم‌گروهی شاهدیه یزد انجام شد. تشخیص سندرم متابولیک بر اساس معیارهای سومین پنل درمان افراد بالغ (Adult Treatment Panel III یا ATP III) صورت گرفت. شاخص کیفیت رژیم غذایی (Diet quality index یا DQI) با استفاده از پرسش‌نامه بسامد خوراک ۱۶۸ آیتمی محاسبه گردید. شاخص‌های آنتروپومتریک، فشار خون و نشانگرهای بیوشیمیایی در تمامی افراد مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: ارتباط معنی‌داری بین DQI با اجزای سندرم متابولیک شامل تری‌گلیسرید بالا، دور کمر بالا، پایین بودن High-density lipoprotein (HDL)، قند خون ناشتای (Fasting blood sugar یا FBS) بالا و پرفشاری خون وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: DQI ارتباط معنی‌داری با اجزای سندرم متابولیک نداشت. پیشنهاد می‌شود در مطالعات آینده از بررسی‌های دقیق‌تر مانند کارآزمایی بالینی یا هم‌گروهی استفاده شود.

مرضیه کافشانی، هانیه انصارالحسینی، نوشین محمدی‌فرد، مرضیه طاهری، جمشید نجفیان، نضال صراف‌زادگان،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: کووید ۱۹ بیماری عفونی نوظهور ناشی از کرونا ویروس سندرم حاد تنفسی ۲ (Severe acute respiratory syndrome-Coronavirus ۲ یا (SASR-CoV-۲ با قابلیت همه‌گیری در انسان می‌باشد. یافته‌های اخیر بر اهمیت تغذیه در پیشگیری و کنترل این ویروس تأکید دارد. با توجه به این که تاکنون پژوهشی در رابطه با مقایسه دریافت‌های غذایی با شدت ابتلا به بیماری کرونا انجام نشده است، مطالعه حاضر با هدف مقایسه دریافت‌های غذایی با شدت ابتلا به بیماری کووید ۱۹ در افراد بزرگسال انجام شد.
روش‌ها: در این تحقیق مقطعی- تحلیلی، دریافت‌های غذایی ۳۰۱۸  نفر از بیماران بستری (گروه متوسط و شدید) و ۷۱۷ نفر از بیماران سرپایی (گروه خفیف) با استفاده از پرسش‌نامه بسامد خوراک (Food frequency questionnaire یا FFQ) بررسی گردید. به منظور مقایسه متغیرهای کمی، از آزمون Paired t و جهت مقایسه متغیرهای کیفی از آزمون ۲c استفاده شد. مقایسه دریافت‌های غذایی نیز با استفاده از آزمون ANCOVA صورت گرفت.
یافته‌ها: بین دو گروه سرپایی و بستری در مصرف کربوهیدرات، پروتئین، چربی، اسیدهای چرب تک غیر اشباع (Monounsaturated fatty acids یا MUFAs) و اسیدهای چرب چند غیر اشباع (Polyunsaturated fatty acids یا PUFAs)، ویتامین‌های C، D، A، ، B۱۲ و روی پس از تعدیل اثر انرژی، تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰۰۱/۰ > P) و بین مصرف چربی اشباع (۴۳۰/۰ = P)، ویتامین‌های E (۱۷۰/۰ = P (۲۱۰/۰ = P) و (۵۳۰/۰ = P) تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: مصرف چربی کل، اسیدهای چرب مفید MUFA و PUFA، ویتامین‌های C، D، A، B۱۲، و روی با شدت بیماری کرونا در ارتباط بود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله تحقیقات نظام سلامت می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Health System Research

Designed & Developed by: Yektaweb