۴ نتیجه برای Multiple Sclerosis
ولیاله مسیبی، علی اکبر جعفری، ابوالحسن فیاض انوش، محمد مهدی امین،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: از اهداف مهم تاریخ پژوهی محلی پرداختن به موضوعاتی است که با زندگی روزمره انسانها در ارتباط باشد. پژوهش حاضر به تبیین پراکندگی، شیوع بیماری Multiple Sclerosis (MS) در ایران با تمرکز بر منطقه پیربکران اصفهان پرداخت که یکی از کانونهای MS میباشد.روشها: در پژوهش حاضر سعی شد که علاوه بر استفاده از تحقیقات کتابخانهای به روش میدانی و با تکنیک تاریخ شفاهی با نمونه آماری، با ۲۵ نفر از بیماران مبتلا به MS مصاحبه شود و شرح حال آنها قبل از مبتلا شدن به بیماری مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود کدام یک از عوامل احتمالی باعث بروز و ظهور MS در افراد مختلف شده است. سؤال اصلی این بود که آیا شیوع MS در تمام نقاط ایران پراکندگی یکسان دارد؟ با این فرضیه که MS در برخی نواحی و در نژادهایی که مستعد هستند، شیوع بیشتری دارد.یافتهها: نتایج تحقیقات میدانی در منطقه پیربکران نشان داد که اولین بیمار MS مربوط به ۴۵ سال پیش است که متقارن با فعالیتهای انسانی در جهت تغییر محیط زیست از یک منطقه کشاورزی به یک منطقه صنعتی میباشد. بنابراین، با توجه به این که در بین افراد مهاجر فرد مبتلا به MS شناسایی نشد، میتوان نتیجهگیری نمود که اهالی منطقه پیربکران از نظر ژنتیکی مستعد بیماری هستند.نتیجهگیری: عوامل مؤثر بر بروز بیماری MS چند وجهی میباشد. بر اساس نتایج پژوهش، افرادی که از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به MS میباشند، با مهاجرت به مناطق با خطر کم، میتوانند از مبتلا شدن به این بیماری جلوگیری نمایند.
سجاد سعادت، مهرداد کلانتری، محمدباقر کجباف، مظفر حسینی نژاد،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: بیماری MS (Multiple Sclerosis) به دلیل مزمن و پیشرونده بودن و مصادف شدن با سنین فعالیت های اجتماعی با اثرات قابل ملاحظه ای بر کیفیت زندگی و وضعیت روانشناختی این بیماران همراه می باشد. از آنجایی که وضعیت روانشناختی بیماران یک عامل مؤثر در فرایند درمان و زندگی در شرایط مزمن می باشد، مطالعه حاضر با هدف شناسایی وضعیت روانشناختی این بیماران از دیدگاه خود آنها و متخصصان انجام شد.
روشها: مطالعه کیفی حاضر با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. در این مطالعه ۲۴ بیمار مبتلا به MS با رعایت حداکثر تنوع در جنسیت، سن، طول دوران بیماری و شدت آن و هشت متخصص در حوزههای مغز و اعصاب، اعصاب و روان، روانشناسی بالینی و روانپرستاری از استان گیلان مشارکت داشتند. شرکتکنندگان به شیوه هدفمند انتخاب گردیدند و مصاحبهها به صورت بدون ساختار تا حد اشباع اطلاعات انجام شدند. تحلیل دادهها نیز با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون به روش Attride-Stirling صورت گرفت.
یافته ها: از مجموع اطلاعات، سه مضمون فراگیر مشکلات فردی، مشکلات تعاملی و مشکلات مربوط به بیماری شناسایی شدند. مشکلات فردی شامل: اختلالات شخصیت، افسردگی، خواب، شناختی، اضطراب، جسمانی، خودتنظیمی، رفتارهای خودشکن، روانپریشی و سوءمصرف مواد و الکل؛ مشکلات تعاملی شامل: حساسیت بین فردی، پرخاشگری، جنسی، اجتماعی و وابستگی؛ مشکلات مربوط به بیماری شامل: واکنش به بیماری بودند.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که بیماران مبتلا به MS، درگیر مشکلات روانشناختی متعددی در حوزههای فردی، تعاملی و در ارتباط با بیماری میباشند. بر این اساس، ضروری است به منظور بهبود وضعیت روانی، کیفیت زندگی و سازشپذیری آنها، برنامهها و مداخلات روانشناختی مبتنی بر این مشکلات تدوین و ارائه شود.
زهرا مرادی شهربابک، عبدالکاظم نیسی، ایران داودی، یداله زرگر،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) بر کاهش خستگی شناختی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا M.S) شهر اهواز انجام شد.
روشها: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی، همراه با مراحل پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری سه ماهه، در قالب سه گروه مجزای درمان، درماننما و لیست انتظار بود. بدین منظور، از بین زنان مبتلا به MS مراجعهکننده به انجمن MS شهر اهواز و در واقع، از یک نمونه در دسترس، ۴۱ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه درمان (۱۳ نفر)، درماننما (۱۴ نفر) و لیست انتظار (۱۴ نفر) قرار گرفتند. قبل از شروع جلسات، پس از پایان آخرین جلسه و سه ماه پس از آخرین جلسه، خستگی شناختی درمانجویان ارزیابی گردید.
یافتهها: طرح آمیخته ANOVA نشان داد که میزان تعامل دورههای زمانی و نوع درمان (۵۳/۳ = F)، در کاهش میزان خستگی شناختی بیماران مبتلا به MS معنیدار (۰۱۴/۰ = P) و با اندازه اثر ۱۶ درصد و توان آماری ۸۴ درصد بود. این میزان کاهش خستگی تا دوره پیگیری باقی ماند.
نتیجهگیری: با توجه به شکایت شایع بیماران مبتلا به MS از خستگی شناختی به عنوان یک مانع جدی در انجام کارهای روزمره، استفاده از روش درمانی ACT شاید برای این دسته از بیماران کمککننده و راهگشا باشد.
مظفر حسینینژاد، سجاد سعادت، آرمیتا رضازاده کلاشمی، پریا نصیری، مائده سرلاتی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS)، یکی از شایعترین و ناتوانکنندهترین بیماریهای نورولوژی در سنین جوانی است. مطالعات پیشین نشان دادهاند که تغذیه به عنوان یکی از عوامل محیطی، نقش مؤثری در ایجاد این بیماری و تکرار حملات آن دارد. بر این اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی رژیم غذایی نامناسب در افراد مبتلا به MS با سابقه عود بیماری بود.
روشها: این مطالعه در قالب الگوواره کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. بدین ترتیب، ۱۵ بیمار مبتلا به MS و ۵ متخصص از شهر رشت در تحقیق مشارکت نمودند. شرکتکنندگان به شیوه هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند و مصاحبهها به صورت بدون ساختار تا حد اشباع نظری انجام شد. دادهها با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون به روش Attride-Stirling مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: از مجموع مصاحبهها، سه مضمون فراگیر «رفتارهای تغذیهای، خودتنظیمی در رفتار خوردن و سوء تغذیه» شناسایی گردید. مضامین سازمان دهنده برای رفتارهای تغذیهای شامل «مصرف غذاهای آماده و طبخ نامناسب»، مضامین خودتنظیمی در رفتار خوردن شامل «وسوسه، هدف و مدیریت وعدههای غذایی» و مضامین سوء تغذیه شامل «نارساییها و زیادهرویها» بود.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده نشان میدهد که رژیم غذایی افراد مبتلا به MS با سابقه عود بیماری در زمینه رفتارهای تغذیهای، خودتنظیمی در رفتار خوردن و سوء تغذیه، دارای برخی نارساییها میباشد که ادراک بیماران و متخصصان نقش مؤثری در عود بیماری دارد. بر این اساس، به نظر میرسد که انجام پژوهشهای بیشتر و تدوین مداخلات آموزشی جهت بهبود رژیم غذایی این افراد، لازم و ضروری میباشد.