دوره 6، شماره 4 - ( 12-1389 )                   جلد 6 شماره 4 صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Esmaeillzadeh A, Azadbakht L, Khoshfetrat M R, Kimiagar M. Major dietary patterns, general and central adiposity among female teachers in Tehran. J Health Syst Res 2011; 6 (4)
URL: http://hsr.mui.ac.ir/article-1-184-fa.html
احمد اسماعیل‌‌زاده ، لیلا آزادبخت ، محمدرضا خوش‌فطرت ، مسعود کیمیاگر . الگوهای غذایی غالب، چاقی عمومی و چاقی شکمی در زنان معلم تهرانی. مجله تحقیقات نظام سلامت. 1389; 6 (4)

URL: http://hsr.mui.ac.ir/article-1-184-fa.html


1- دانشیار، مرکز تحقیقات امنیت غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.
2- کارشناس ارشد تغذیه، گروه سیاست‌گذاری غذا و تغذیه، انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای کشور، تهران، ایران.
3- گروه تغذیه‌ انسانی، دانشکده تغذیه و صنایع غذایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
چکیده:   (1232 مشاهده)
مقدمه: مطالعه‌ حاضر با هدف شناسایی ارتباط الگوهای غذایی غالب با چاقی عمومی و چاقی شکمی در زنان معلم تهرانی انجام شد.  روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، 486 فرد 60-40 ساله از معلمان زن تهرانی به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. دریافت‌های غذایی افراد با استفاده از یک پرسش‌نامه‌ نیمه کمی بسامد خوراک، برای یک سال ارزیابی گردید. وزن و قد طبق دستورالعمل‌های استاندارد اندازه‌گیری و نمایه‌ توده‌ بدنی (Body mass index یا BMI) محاسبه شد. چاقی عمومی، به صورت BMI بزرگ‌تر از kg/m2 30 و چاقی شکمی به صورت دور کمر بزرگ‌تر از 88 سانتی‌متر تعریف شد. جهت شناسایی الگو‌های غذایی غالب، از روش تحلیل عاملی استفاده شد. یافته‌ها: با استفاده از روش تحلیل عاملی، سه الگوی غذایی غالب شامل الگوی غذایی سالم، الگوی غذایی غربی و الگوی غذایی سنتی در افراد مورد مطالعه شناسایی شد. پس از کنترل اثر عوامل مخدوش کننده، افرادی که در بالاترین پنجک امتیاز الگوی غذایی سالم قرار داشتند، در مقایسه با افراد پایین‏ترین پنجک، از شانس کمتری جهت ابتلا به چاقی عمومی (نسبت شانس 28/0 و 95 درصد؛ فاصله‌ اطمینان 14/0 تا 53/0) و چاقی شکمی (نسبت شانس 30/0؛ فاصله‌ اطمینان 16/0 تا 55/0) برخوردار بودند، در حالی که آن‌هایی که در بالاترین پنجک الگوی غذایی غربی قرار داشتند، از شانس بالاتری جهت ابتلا به چاقی عمومی (نسبت شانس 73/2؛ فاصله‌ اطمینان 46/1 تا 08/5) و چاقی شکمی (نسبت شانس 74/5؛ فاصله‌ اطمینان 99/2 تا 99/10) برخوردار بودند. کنترل اثر سایر متغیر‌های مخدوش کننده باعث تضعیف این ارتباط‌ها گردید اما حتی پس از کنترل اثر انرژی دریافتی، این ارتباط‌ها هم در مورد چاقی عمومی و هم در مورد چاقی شکمی معنی‌دار بودند. هر چند که هیچ‌گونه ارتباط معنی‌داری بین الگوی غذایی سنتی با چاقی عمومی مشاهده نشد، اما آن‌هایی که در پنجک سوم این الگو بودند، چه قبل (نسبت شانس 15/2؛ فاصله‌ اطمینان 18/1 تا 90/3) و چه بعد از کنترل اثر متغیرهای مخدوش کننده (نسبت شانس 08/2؛ فاصله‌ اطمینان 09/1 تا 65/3) از شانس بالاتری جهت ابتلا به چاقی شکمی برخوردار بودند. نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه حاکی از ارتباط معنی‏دار بین الگوهای غذایی غالب با چاقی عمومی و چاقی شکمی در بین زنان معلم تهرانی است. انجام مطالعات آینده‌نگر جهت تأیید این یافته‌ها پیشنهاد می‏شود. واژه‌های کلیدی: الگوهای غذایی، چاقی، شاخص‌های تن‌سنجی، زنان، تحلیل عاملی، چاقی شکمی.  
متن کامل [PDF 650 kb]   (386 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
دریافت: 1399/4/26 | پذیرش: 1389/12/24 | انتشار: 1389/12/24

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله تحقیقات نظام سلامت می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Health System Research

Designed & Developed by: Yektaweb