1- استاد، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران 2- دانشجوی دکتری تخصصی، گروه علوم مدیریت و اقتصاد بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران 3- دانشیار، مرکز تحقیقات مدیریت و اقتصاد سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (64 مشاهده)
مقدمه: زنان هر جامعهای نقش محوری در خانواده دارند و در عین حال، به شدت در معرض فشارهای ناشی از روابط غیر کارکردی نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خارج از خانواده هستند و چنانچه در همین بستر به طور پیوسته در شرایط آسیبزا و بحرانی قرار گیرند، ممکن است در یک درماندگی ناخواسته، آسیبهای جبرانناپذیری به خود وارد کنند و با رفتارهایی همچون خودکشیهای دشوار از جمله خودسوزی، بقای خود و خانواده را به مخاطره اندازند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی بسترهای اجتماعی اقدام به خودسوزی در بین زنان بستری شده در بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان انجام شد. روشها: این مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی بر روی 43 نفر از زنانی که به دلیل خودسوزی در بیمارستان سوانح و سوختگی امام موسی کاظم (ع) اصفهان بستری شده بودند، انجام شد. مشارکتکنندگان به طور هدفمند انتخاب و به طور انفرادی تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. دادهها به روش تحلیل محتوای کیفی یا تحلیل بر مبنای مضامین طبقهبندی و تحلیل گردید. یافتهها: در مجموع، 157 کد اولیه به دست آمد که پس از تقلیل، به 16 کد ثانویه تبدیل شد و پنج مفهوم اصلی شامل «تعارض در خانواده، اعتیاد، ازدواج، فقر و مشکلات اقتصادی و مشکلات فردی و روانی» حاصل گردید. نتیجهگیری: مشکلات بیشتر زنانی که اقدام به خودسوزی میکنند، با آزار و نارضایتی از حداقل یکی از نزدیکان یا شرایط زندگی دشوار و پرفشار مرتبط میباشد. نتایج به دست آمده میتواند برای برنامهریزیهای کشوری جهت رعایت حقوق و امنیت زنان در خانواده و جامعه توسط دستگاههای مرتبط مورد استفاده قرار گیرد.
Keyvanara M, Kalantari E, Shaarbafchizadeh N. Social Contexts of Self-Immolation among Women Admitted to Isfahan Burns Hospital, Iran: A Qualitative Study. HSR. 2022; 18 (2) :95-103 URL: http://hsr.mui.ac.ir/article-1-1222-fa.html
کیوانآرا محمود، کلانتری الناز، شعربافچیزاده نسرین. بسترهای اجتماعی اقدام به خودسوزی در بین زنان بستری شده در بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان: یک مطالعه کیفی. تحقیقات نظام سلامت. 1401; 18 (2) :103-95